جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بهشته

بهشته

بهشته
مطلقه (زن). (یادداشت مؤلف). هشته. و رجوع به هشته شود.
لغت نامه دهخدا

برشته

برشته
بریان شده، تف داده بو داده، پخته، هر خوردنی که آنرا بدون آب روی آتش تف داده باشند
فرهنگ لغت هوشیار

برشته

برشته
بریان شده، تف داده شده، هر چیز خوراکی که بدون آب روی آتش بریان شده
برشته
فرهنگ فارسی عمید

بهشتی

بهشتی
مربوط به بهشت، کنایه از مورد پسند، برای مِثال خیز ای بت بهشتی آن جام می بیار / کاردیبهشت کرد جهان را بهشت وار (عمعق - ۱۶۲)اهل بهشت مثلاً حوری بهشتی، نیکوکار، نوعی انگور
بهشتی
فرهنگ فارسی عمید