معنی برشته - فرهنگ فارسی عمید
معنی برشته
- برشته
- بریان شده، تف داده شده، هر چیز خوراکی که بدون آب روی آتش بریان شده
تصویر برشته
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با برشته
برشته
- برشته
- بریان شده، تف داده بو داده، پخته، هر خوردنی که آنرا بدون آب روی آتش تف داده باشند
فرهنگ لغت هوشیار