پژوهش. فحص. تجسس: چون بازجستی نبود کار و حال او (حسنک) را انتقامها و تشفی ها رفت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 177 چ فیاض ص 180). مخور آب ناآزموده نخست به دیگر دهانی کن آن بازجست. نظامی. ، کسی که درخور بازداشت و توقیف است: و هر که بازداشتنی بود فرمود تا حبس کردند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 981)
پژوهش. فحص. تجسس: چون بازجستی نبود کار و حال او (حسنک) را انتقامها و تشفی ها رفت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 177 چ فیاض ص 180). مخور آب ناآزموده نخست به دیگر دهانی کن آن بازجست. نظامی. ، کسی که درخور بازداشت و توقیف است: و هر که بازداشتنی بود فرمود تا حبس کردند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 981)
انعامی که به کسی به پاداش هنرنمایی وی دهند، جایزه، پیشکشی که نزدیکان شاه و امیر به وی تقدیم کنند هنگامی که وی هدف یا شکاری را با تیر زند یا درنده ای را به دست خود بکشد، برخلاف حق چیزی را از کسی گرفتن، باج سبیل
انعامی که به کسی به پاداش هنرنمایی وی دهند، جایزه، پیشکشی که نزدیکان شاه و امیر به وی تقدیم کنند هنگامی که وی هدف یا شکاری را با تیر زند یا درنده ای را به دست خود بکشد، برخلاف حق چیزی را از کسی گرفتن، باج سبیل