معنی بازجستن بازجستن (مُ ءَ فَ) تفحص نمودن: همان دادۀ خویش را بازجست کمربند ایرانیان کرد سست. نظامی (از آنندراج) (ارمغان آصفی). لغت نامه دهخدا