- باریسان (پسرانه)
- نام قبیله ایی ازکردها (نگارش کردی: باسان)
معنی باریسان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برج و بارو و دیوار قلعه
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
محل وزش باد، قبیله ایی از کردها که در اطراف خانقین سکونت دارند (نگارش کردی: باژیلان)
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
منان، نام عشیرهایی معروف در کردستان، نام منطقه ای در کردستان، یکی از لهجه های زبان کردی (نگارش کردی: بادینان)
یونانی شوکران سیکران بیخ تفت تودریون از گیاهان
بار سنگین، ثقل
خرجین جوال، صراحی (شراب)
بهنگام تاریکی
صدای مردانۀ بین صدای بم و صدای زیر، خواننده ای که چنین صدایی دارد، سازی که چنین صدایی دارد
پارسی تازی گشته کاروان
مؤمن، باعقیده، مقابل بی ایمان
به هنگام تاریکی
بادبیزن، بادزن
آرشیویست
دریاییان
نگاهدارنده حافظ نگهبان، خزانه دار، کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند ضباط
لازم بودن، ضروری بودن
متمول، ثروتمند
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مکان روباز، مکانی نزدیک سلیمانیه محل یکی از جنگهای شیخ محمود حفید با انگلستان (نگارش کردی:بازیان)
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
محترم، لایق، دارای روح بزرگ، نام سردار افراسیاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی، نام یکی از سرداران دوره ماد
ر (بارید بارد خواهد بارید ببار بارنده باران باریده بارش باراندن بارانیدن) فرود آمدن باران برف تگرگ و مانند آن
حصیر، بوریاء، دوخبافت (دوخ علفی است بلند که از آن حصیر بافند) زیغ پلاچ
خورجین، جای بار
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است
جای پرخار خارزار خارستان