جدول جو
جدول جو

معنی باریتون

باریتون
صدای مردانۀ بین صدای بم و صدای زیر، خواننده ای که چنین صدایی دارد، سازی که چنین صدایی دارد
تصویری از باریتون
تصویر باریتون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باریتون

باریقون

باریقون
بیونانی دوایی است که آن را شوکران خوانند و آن تخم بیخ رومی است و از تفت که از ولایت یزد است آورند و آن را دورس تفتی گویند، (برهان) (آنندراج)، شوکرانست، (فهرست مخزن الادویه)، مأخوذ از یونانی، شوکران، (ناظم الاطباء) (دِمزن)، بیخ تفتی، تخم بیخ رومی، (دِمزن)
لغت نامه دهخدا

باریطون

باریطون
پردۀ پس از مراق و بالای ثرب و آن حاوی همه احشاء باشد. غشاء بعد مراق و فوق ثرب. صفاق. (بحر الجواهر). پوشش شکم، پوست است و عضله هاست و دو حجاب است: یکی بدرونست و مماس معده و روده هاست و آن را بتازی المطبق بالامعاء گویند و دیگر بیرون تر است و آن را بلغت یونان باریطون و بتازی ممتد (و در نسخه ای ممد گویند از بهر آن که این گورانده تر است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به باریطارون شود
لغت نامه دهخدا

اباریقون

اباریقون
لاتینی بج از گیاهان درختچه ایست جزو گیاهان پیوسته گلبرگ از تیره زغال اخته ها دارای میوه ای قرمز و کوچک قاتل ابیه بج
فرهنگ لغت هوشیار

باستیون

باستیون
فرانسوی موت بنای مرتفعی که در قلعه سازند، قلعه ای که در آن اسلحه و ابزار جنگی ذخیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار