جدول جو
جدول جو

معنی بارانگیز - جستجوی لغت در جدول جو

بارانگیز
(اَ)
آلتی که بوسیلۀ آن بار و عدلها را از جایی بجایی منتقل کنند. جرثقیل. رجوع به جرثقیل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهرانگیز
تصویر مهرانگیز
(دخترانه)
برانگیزاننده محبت و دوستی، ایجاد کننده مهر و محبت و عشق، مهرپویا، پوینده مهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
(دخترانه)
فتنه انگیز، ایجاد کننده شور و شوق، هیجان انگیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ظفرانگیز
تصویر ظفرانگیز
ظفرانگیزنده، پیروزی آورنده، آنچه موجب ظفر شود، برای مثال تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر / بل ز صد لشکر ظفرانگیزتر (مولوی - ۱۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهرانگیز
تصویر مهرانگیز
برانگیزندۀ مهرومحبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاثرانگیز
تصویر تاثرانگیز
تاثرآور، غم انگیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارانداز
تصویر بارانداز
جای بار انداختن، قسمتی از ساحل یا بندرگاه که در آنجا کشتی ها بارهای خود را خالی می کنند، بارافکن، جایی که کاروان فرود بیاید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادانگیز
تصویر بادانگیز
انگیزانندۀ باد، آنچه سبب وزش باد می شود، بادآور، هر چیز که در معده تولید نفخ می کند، بادکرده، پرباد، گلی که به عقیدۀ بعضی هرگاه آن را به دست بمالند و در هوا بپاشند سبب وزش باد می شود، زعفران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باران گیر
تصویر باران گیر
سایه بان و هرچه مانع ریختن باران بر سر مردم باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غبارانگیز
تصویر غبارانگیز
گردانگیز، برانگیزندۀ گرد و غبار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باران گریز
تصویر باران گریز
پناهگاه و هرجایی که از باران به آن پناه ببرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
هیجان آور، فتنه انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(بُ چَ)
برانگیزندۀ غبار. گرد برانگیزنده. مجازاً افسرده شونده:
دل از لشکر غبارانگیز کرده
به عزم روم رفتن تیز کرده.
نظامی.
ساف، بادی غبارانگیز. (منتهی الارب). و رجوع به غبار برانگیختن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام گلی است که هرگاه مزارعان خواهند که غله را از کاه جداکنند و باد نباشد آن گل را بدست مالند و برگ آنرا بر هوا پاشند باد بهم رسد. (برهان). رجوع به آنندراج و انجمن آرا و شعوری و جهانگیری و فرهنگ نظام و ناظم الاطباء شود.
لغت نامه دهخدا
تصویری از غبار انگیز
تصویر غبار انگیز
بر انگیزنده گرد و غبار، افسرده شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باران ریز
تصویر باران ریز
آبریز ناودان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار انگیز
تصویر بار انگیز
اهرم، آلتی که بوسیله آن بار و عدلها را از جائی بجائی منتقل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهرانگیز
تصویر مهرانگیز
انگیزنده مهر و محبت، انگیزنده شوق و دوستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باران گریز
تصویر باران گریز
هر جائی که از باران به آنجا پناه برند
فرهنگ لغت هوشیار
آشوبنده گزند رسان برانگیزاننده فتنه، گزند آور، بدبخت. گزند آور، بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باران گیر
تصویر باران گیر
سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند ساباط جلو عمارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادانگیز
تصویر بادانگیز
غرورآور، تکبرآور
فرهنگ فارسی معین
بخشی از ساحل یا بندرگاه که کشتی ها بار خود را آنجا بر زمین گذارند، جایی که کاروان فرود می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارانداز
تصویر بارانداز
اسکله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
Impassioned
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
passionné
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
страстный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
leidenschaftlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
пристрасний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
namiętny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
激情的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
apaixonado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
appassionato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
apasionado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شورانگیز
تصویر شورانگیز
vurig
دیکشنری فارسی به هلندی