جدول جو
جدول جو

معنی باران گریز

باران گریز
پناهگاه و هرجایی که از باران به آن پناه ببرند
تصویری از باران گریز
تصویر باران گریز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باران گریز

باران گریز

باران گریز
چتر. سایه بان: آنچه از چوب و خشت مثل سایبان سازند. بهندی چهجه گویند، از شرح قران السعدین. (غیاث) (آنندراج). عاله. (منتهی الارب). و در المنجد ذیل عاله آمده است: شبه الخیمه یسویها الرجل من الشجر للاستتار من المطر. (المنجد). و صاحب منتهی الارب آرد: و آن خانه از چوب و شاخ درخت کرده است که گاه باران بدان پناه گیرند: عوّل علیه،... باران گریز ساختن. (منتهی الارب). و مؤلف منتهی الارب ذیل وَلَجه آرد: سمج کوه که رَوَنده در باران و جز آن در آن درآید. سایۀ کنار دیوار و پشت بام که از باران بزیر آن پناه میبرند. (شعوری ج 1 ورق 165).
لغت نامه دهخدا

باران ریز

باران ریز
بمعنی آبریز و میزاب و ناودان، (آنندراج)، ناودان و میزاب، (ناظم الاطباء)، مدرار، (ترجمان القرآن)
لغت نامه دهخدا

باران گیر

باران گیر
سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند ساباط جلو عمارت
باران گیر
فرهنگ لغت هوشیار

باران گیر

باران گیر
سایه بان و هرچه مانع ریختن باران بر سر مردم باشد
باران گیر
فرهنگ فارسی عمید

باران گیر

باران گیر
بمعنی سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند، (آنندراج) (دِمزن)، ساباط جلو عمارت، (ناظم الاطباء)، رجوع به باران گریز شود
لغت نامه دهخدا

بارانگیز

بارانگیز
آلتی که بوسیلۀ آن بار و عدلها را از جایی بجایی منتقل کنند. جرثقیل. رجوع به جرثقیل شود
لغت نامه دهخدا