- بئس
- بلا، سختی، عذاب سخت
معنی بئس - جستجوی لغت در جدول جو
- بئس
- زشت، بد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مسواک
لاتینی تازی شده شمشاد، گزمازک از گیاهان شمشاد، گزمازک
مرجمک از دانه های خوردنی پلت عدس بلسان
غلبه کردن بر خصم و دشمن
چاه آب
عذاب، قوت ودلیری فرانسوی نر آوا بم بیم، سختی، دلیری بمترین صدای مرد مقابل سیرانو. قوت دلیری شجاعت، خشم غضب، عذاب سختی شدت، بیم خوف
کم واندک، ناقص
سختی رسیده، فقیری که در خور ترحم است، محتاج شونده
دلیری
بوسیدن، آمیختن تنگدستی و وخامت حال
مایوس، ناامید، نومید
مهار شتر مسواک مسواک
بوسه، بن مضارع بوسیدن، پسوند متصل به واژه به معنای بوسنده مثلاً آستان بوس، پابوس، دست بوس
بوس و کنار مثلاً کسی را در کنار یا در آغوش خود گرفتن و بوسیدن
بوس و کنار مثلاً کسی را در کنار یا در آغوش خود گرفتن و بوسیدن
ناقص، کم، اندک، زمینی که بدون آبیاری حاصل می دهد، زراعت دیم
پژمردن، رنجیدن، گداختن، بخسیدن، پخسیدن، پخس
پژمردن، رنجیدن، گداختن، بخسیدن، پخسیدن، پخس
شجاعت، دلیری، قوت، خشم، خوف، عذاب، شدت، سختی
ویژگی صدای بم مرد، خوانندۀ مرد که صدای بم دارد، قسمتی از قطعۀ موسیقی که این خواننده اجرا می کند، مجموعه ای از خوانندگان گروه کر که صدای بم مردانه دارند
میوه سرو کوهی درختی خودرو و بلند با برگ های مرکب که پوست آن مصرف دارویی دارد
چاه، گودال استوانه ای شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می کنند، قلیب
چوبی که در بینی شتر می کنند و ریسمان را به آن می بندند، مهار، مهار شتر، برای مثال چون گسستی مهار و ببریدی / زود بینی به بینی اندر برس (انوری - مجمع الفرس - برس)
بم ترین صدای مرد در موسیقی، بم ترین و بزرگترین ساز زهی در ارکستر
بوسه
وسیله ای معمولاً پلاستیکی یا چوبی با صفحۀ تخت دسته دار و میله های باریک که برای مرتب کردن موها به کار می رود، وسیله ای به همین شکل با تارهای متراکم که برای پاک کردن لباس ها به کار می رود
سختی، مصیبت، دشواری
جایگاه بد گواژه از دوزخ بداست آن جایگاه بازگشت بداست آن سرانجام بدست آن جایگاه بازگشت، دوزخ: اصفهان از عدل تو خواهد شدن نعم الماب گرچه بود از ظلم مدتی بئس المصیر. (سروش) توضیح در قرآن آمده از جمله سوره 2 آیه 120 سوره 3 آیه 156 سوره 8 آیه 16 وغیره)
هم نشین بد هم نشین بد همنشین بد: اجگر این کار ما از هم نشین است عذاب دوزخ ازبئس القرین است. (اسرارانامه عطار)
جانشین بد جانشین بد
عاقبت بد، جای بازگشت بد، کنایه از دوزخ