جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با برس

برس

برس
میوه سرو کوهی درختی خودرو و بلند با برگ های مرکب که پوست آن مصرف دارویی دارد
برس
فرهنگ فارسی عمید

برس

برس
چوبی که در بینی شتر می کنند و ریسمان را به آن می بندند، مهار، مهار شتر، برای مِثال چون گسستی مهار و ببریدی / زود بینی به بینی اندر برس (انوری - مجمع الفرس - برس)
برس
فرهنگ فارسی عمید

برس

برس
ابزاری برای مرتب کردن موی سر، ماهوت پاکن، مسواک، قلم موی درشت
برس
فرهنگ فارسی معین

برس

برس
وسیله ای معمولاً پلاستیکی یا چوبی با صفحۀ تخت دسته دار و میله های باریک که برای مرتب کردن موها به کار می رود، وسیله ای به همین شکل با تارهای متراکم که برای پاک کردن لباس ها به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید

برس

برس
ماهوت پاک کن. جامه خاره. (یادداشت مؤلف). غرواشه. (یادداشت مؤلف). پشنجه.
لغت نامه دهخدا

برس

برس
پنبه یا پنبه مانندی است یا پنبۀ گیاهی بردی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به برس (ب ِ) شود
لغت نامه دهخدا

برس

برس
ده از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 1834 تن. آب از قنات، محصول غلات، بنشن، کشمش، بادام و گردو. شغل اهالی زراعت وگله داری و کرباس بافی است. راه مالرو دارد و از رقیچه میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا