جدول جو
جدول جو

معنی باس

باس
بم ترین صدای مرد در موسیقی، بم ترین و بزرگترین ساز زهی در ارکستر
تصویری از باس
تصویر باس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با باس

باس

باس
عذاب، قوت ودلیری فرانسوی نر آوا بم بیم، سختی، دلیری بمترین صدای مرد مقابل سیرانو. قوت دلیری شجاعت، خشم غضب، عذاب سختی شدت، بیم خوف
فرهنگ لغت هوشیار

باس

باس
ویژگی صدای بم مرد، خوانندۀ مرد که صدای بم دارد، قسمتی از قطعۀ موسیقی که این خواننده اجرا می کند، مجموعه ای از خوانندگان گروه کر که صدای بم مردانه دارند
باس
فرهنگ فارسی عمید

باس

باس
قسمتی از یک قطعۀ موسیقی که آهنگ آن در منتهای پستی و کوتاهی نواخته شود
لغت نامه دهخدا

باس

باس
در شمال خاوری منوجان (جیرفت در راه ریگان که در سه منزلی بندر هرموز است دو شهر باس و جکین در همسایگی یکدیگر واقع بود و هر کدام مسجد و بازاری جداگانه داشت. (ترجمه سرزمین های خلافت شرقی لسترانج ص 340) ، تاریخ خوان. قصه گوی. (شعوری ج 1 ص 192) و رجوع به باسره و باسرم شود
نام تنگه ای است در حدود تاسمانی (استرالیا)، که بوسیلۀ ژرژباس در 1798 میلادی کشف شده وبهمین مناسبت بدین نام شهرت یافته است، رجوع به قاموس الاعلام ج 2 ص 1196 شود
لغت نامه دهخدا

باس

باس
ژرژ، نام دریانورد انگلیسی که بوغاز معروف به ’باس’ را در تاسمانی بسال 1798 میلادی کشف کرد و این تنگه بنام او باقی ماند
لغت نامه دهخدا

باس

باس
قدیم در مقابل حادث، (برهان) (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج)، قدیم که باش نیز گویند، (ناظم الاطباء) (فرهنگ دساتیر 234)، و آن جزو اول باستان است، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، بمعنی کهنه و قدیم از مجعولات دساتیر است، (یادداشت مؤلف)، معمر، سالخورده
لغت نامه دهخدا