- ایلا (پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرماندهان سپاه افراسیاب تورانی
معنی ایلا - جستجوی لغت در جدول جو
- ایلا
- نزدیک نمودن، نزدیک شدن، سوگند خوردن
- ایلا
- آن است که مردی قسم بخورد که با زن خود نزدیکی نکند و در آن صورت چهار ماه مهلت دارد که کفاره بدهد و رجوع به زن خود کند وگرنه زن حق دارد شکایت کند و طلاق بگیرد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بدرد آوردن دردمند کردن الم افکندن، دردمند کردن
ترکی جای خنک آدغر ییلاق
هزار کردن، پیمان، نیک گرداندن دوست کردن دوستی افکندن سازواری دادن، دوست شدن دوستی ورزیدن، الف و انس و خوی بکسی دادن یا بجائی، خو کردن، دوست کردن
آزمند کردن، بر انگیختن
گواژه زدن (گواژه کنایه)
زایاندن زایانیدن
آوردن در آوردن شب. یا ایلاج نهار. آوردن روز. داخل کردن
ترکی تیره ها دوده ها، جمع ایل طوایف قبایل
دوست کردن
سازواری دادن
عهد و شبه اجازه
عهد و پیمان، قرار و مدار، موعد، عقد، قرار مدار، قول و قرار، بیعت
سازواری دادن
عهد و شبه اجازه
عهد و پیمان، قرار و مدار، موعد، عقد، قرار مدار، قول و قرار، بیعت
به درد آوردن، دردمند کردن، به رنج افکندن
ییلاق
دوست کردن، به هم پیوست دادن، دوستی نمودن
زایاندن، زایانیدن
در آوردن، داخل کردن
بر عهده کسی قرار دادن، وصیت کردن
داخل کردن، درآوردن
شیرین گری، شیرین یابی، ساییدن سرمه
تهی کردن، تهی شدن، هم نشینی، بی شوی گشتن، دست برداشتن
فرو گذاشتن، کار به گردن کسی گذاشتن، آب کشیدن، زشت گویی، خویشی جستن، فرنود آوری (فرنود دلیل)، پاره دادن
فراموشانیدن کسی را چیزی، اندوه بدر بردت، تسلیت
خواندن سگ ستور
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
از آغاز