جدول جو
جدول جو

معنی ایفاء - جستجوی لغت در جدول جو

ایفاء
(اِ تِ)
به عهد وفا کردن، (از ’وف ی’) (آنندراج)، وفا کردن، (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23) (تاج المصادر بیهقی)، بسر بردن پیمان و دوستی را، (منتهی الارب) (آنندراج)، ادا کردن عهد و پیمان را، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ایفاء
ویدا کردن (وفا ویدایی) انجام پیمان انجام دسیاد به جای آوردن توختن بسر آوردن وعده بپایان بردن وعده، حق کسی را تمام دادن، بعهد وفا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ایفاء
وفا کردن، حق کسی را تمام دادن
تصویری از ایفاء
تصویر ایفاء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایطاء
تصویر ایطاء
در قافیه تکرار کردن قافیه های شعر در لفظ و معنی که از عیوب قافیه است، پایمال کردن
ایطای خفی: تکرار کردن قافیه های شعر به طوری که ظاهر نباشد مانند دانا و بینا، آب و گلاب، شاخسار و کوهسار
ایطای جلی: تکرار کردن قافیه های شعر به طوری که ظاهر باشد مانند دردمند و نیازمند، ستمگر و افسون گر، سیمین و زرین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکفاء
تصویر اکفاء
در قافیه، آوردن حروف روی قریب المخرج در قافیه که از عیوب شعر است مانند «گ» و «ک» در کلمات «سگ» و «شک»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایفاد
تصویر ایفاد
فرستادن، گسیل داشتن، روانه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایتاء
تصویر ایتاء
دادن، آوردن دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیفاء
تصویر فیفاء
کویر فراخ
فرهنگ لغت هوشیار
آزارش، آزاردن، رنجه داشتن، آزار دادن، اذیت کردن، رنج دادن، کسی را بیازردن، رنجاندن
فرهنگ لغت هوشیار
سفارش کردن، اندرز دادن، پیام فرستادن، سپردن، وحی کردن ، قرار دادن، اندرز دادن، وصیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پایمال کردن، شایگان آوردن، سپردن، وا داشتن به کاری، نا دانسته بسپردن، دادن بکسی چیزی را، بر کار نادانسته و ناپیدا فرمودن کسی را، قدم بر جای قدمی دیگر نهادن، باز گردانیدن قافیه ای دوبار، از بین بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایفاد
تصویر ایفاد
فرستادن روانه کردن فرستادن روانه کردن: ایفاد مراسله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایفاز
تصویر ایفاز
شتاباندن به شتاب وا داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایفاق
تصویر ایفاق
جور در آمدن، رده بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایفاع
تصویر ایفاع
جمع یفع، کودکان بالیده گوالیدن کودک بالنده شدن کودک
فرهنگ لغت هوشیار
وحی فرستادن، یان فرستاده، مغز شویی، الهام کردن، اشاره کردن مطلبی را، در ذهن کسی افکندن، القا امری، در دل افکندن، خفا فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارفاء
تصویر ارفاء
شانه زدن، نزدیک شدن، سخت گیری (در داد و ستد)، بردباری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احفاء
تصویر احفاء
برکشیدن، برتری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجفاء
تصویر اجفاء
اسب را بی زین کردن، دام را نچراندن، در بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایداء
تصویر ایداء
قوت دادن، یاری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادفاء
تصویر ادفاء
نام موضعی است
فرهنگ لغت هوشیار
پوشیده داشتن پنهان داشتن نهان کردن پوشانیدن، آشکار کردن باز نمودن، نهان گردیدن پوشیده گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
چشم پوشی، پوزش پذیری، بی نیاز گشتن، بهبودیافتن، جمع عفیف، پارسایان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قفا، پس گردن ها پشت سر ها به پیروی داشتن، برگزیدن، فزونی نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کفوء، همسران، برابران، خمانیدن، بازداشتن، پساوند نمایی در چامه سرایی دو واژه را که آهنگ یکسان دارند ولی وات های جور ندارند پساوند گردانند مانند: صحو و سهو یا بحر و شهر، بازدارندگان، همالان، همانندان، خم کردن، خمانیدن، راه بر تافتن، از مقصود منحرف گشتن، خم و کج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کنایه و اشاره، پر خیده نمار، لتره (سخن رمز)، گواژه (کنایه)، پیچه، نمار کردن اشاره کردن، اشاره کنایه رمز، تعریض خطاب بی اشارت و عبارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخفاء
تصویر اخفاء
((اِ))
پنهان کردن، نهان داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکفاء
تصویر اکفاء
جمع کفوء، همسران، مانندها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطفاء
تصویر اطفاء
((اِ))
خاموش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصفاء
تصویر اصفاء
((اِ))
برگزیدن کسی را، اختیار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایلاء
تصویر ایلاء
بر عهده کسی قرار دادن، وصیت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایفاد
تصویر ایفاد
فرستادن، روانه کردن، ایفاد مراسله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایطاء
تصویر ایطاء
پایمال کردن، از عیوب قافیه و آن تکرار قافیه در شعر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایصاء
تصویر ایصاء
وحی کردن، وحی قرار دادن، اندرز دادن، سفارش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخفاء
تصویر اخفاء
نهفتن، پنهان کردن، نهان کردن
فرهنگ واژه فارسی سره