جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اصفاء

اصفاء

اصفاء
اصفاء فلان بکذا، برگزیدن وی را و اختصاص دادن او را بدان. (از اقرب الموارد). اصفاء فلان بر، اختیاراو به چیزی. اختیار کردن کسی را بر کسی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برگزیدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 12) (آنندراج). اصطفاء، نام نسل اصفر تغلبی است که پس از غلبه بر قرامطه دولتی تأسیس کرد. فرمانروایی آن خاندان ارثی بود یعنی از پدر به پسر منتقل میگردید و از اواخر قرن چهارم هجری آغاز گردید و دیرزمانی در بحرین و احسا دوام یافت. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 991). و رجوع به اصفر تغلبی و بنی اصفر شود
لغت نامه دهخدا

اصفاء

اصفاء
جج ِ صَفاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ صَفا. جج ِ صَفاه. (از اقرب الموارد). رجوع به صفاه شود
لغت نامه دهخدا

اخفاء

اخفاء
پوشیده داشتن پنهان داشتن نهان کردن پوشانیدن، آشکار کردن باز نمودن، نهان گردیدن پوشیده گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار

اصفاق

اصفاق
در فراز کردن، فراز آمدن مردم گرد آمدن مردم، پریشان شدن
اصفاق
فرهنگ لغت هوشیار