نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش حومه مشهد است. این دهستان از 57 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع سکنۀآن 6368 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش حومه مشهد است. این دهستان از 57 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع سکنۀآن 6368 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
صفت و شغل یزک. طلایه داری. پیشقراولی سپاه و لشکر. (یادداشت مؤلف). - یزکی کردن (یا نمودن) ، طلایه داری لشکر کردن: خواجه دانم که پیش فوج سخاش موج دریا همی کند یزکی. انوری. منم آنکه شاه گردون به زمان شوکت من شب و روز می نماید یزکی و پاسبانی. شاه نعمهاﷲ ولی
صفت و شغل یزک. طلایه داری. پیشقراولی سپاه و لشکر. (یادداشت مؤلف). - یزکی کردن (یا نمودن) ، طلایه داری لشکر کردن: خواجه دانم که پیش فوج سخاش موج دریا همی کند یزکی. انوری. منم آنکه شاه گردون به زمان شوکت من شب و روز می نماید یزکی و پاسبانی. شاه نعمهاﷲ ولی
نام قریه ای بعمان ازارقه را، و در آن آبهای بسیار و باغهاست، دادن چیزی از حق کسی را به او. (منتهی الارب). چیزی از حق کسی به وی دادن. (تاج المصادر بیهقی) : ازل الیه شیئاً من حقه. (منتهی الارب) ، نعمت دادن. (منتهی الارب). بخشیدن. احسان کردن. (تاج المصادر بیهقی). نیکوئی کردن، بر گناه برانگیختن کسی را. (از منتهی الارب). بر گناه داشتن. (مجمل اللغه)
نام قریه ای بعمان ازارقه را، و در آن آبهای بسیار و باغهاست، دادن چیزی از حق کسی را به او. (منتهی الارب). چیزی از حق کسی به وی دادن. (تاج المصادر بیهقی) : ازل الیه شیئاً من حقه. (منتهی الارب) ، نعمت دادن. (منتهی الارب). بخشیدن. احسان کردن. (تاج المصادر بیهقی). نیکوئی کردن، بر گناه برانگیختن کسی را. (از منتهی الارب). بر گناه داشتن. (مجمل اللغه)