معنی یزکی
- یزکی (یَ زَ)
- صفت و شغل یزک. طلایه داری. پیشقراولی سپاه و لشکر. (یادداشت مؤلف).
- یزکی کردن (یا نمودن) ، طلایه داری لشکر کردن:
خواجه دانم که پیش فوج سخاش
موج دریا همی کند یزکی.
انوری.
منم آنکه شاه گردون به زمان شوکت من
شب و روز می نماید یزکی و پاسبانی.
شاه نعمهاﷲ ولی
