معنی ازکی - لغت نامه دهخدا
معنی ازکی
- ازکی
(اَ کا) - نعت تفضیلی از زکی. پاکتر. (غیاث اللغات). صالحتر. (مجمل اللغه). پاکیزه تر. زکی تر: برسولی فرستاده آمد (حصیری) تا سلام وتحیت ما (مسعود) را اطیبه و ازکاه بخان رساند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 209)، بچه افکندن ناقه و جز آن. (منتهی الارب). سقط. بچه بیوکندن اشتر، بستردن. (تاج المصادر بیهقی). بستردن موی. موی ستردن. (منتهی الارب)، بنظر تیز نگریستن کسی را، تیز داشتن تیغ پیوسته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا