جدول جو
جدول جو

معنی اگو - جستجوی لغت در جدول جو

اگو
لوله کشی زیرزمینی که فاضلاب در آن می ریزد
تصویری از اگو
تصویر اگو
فرهنگ فارسی عمید
اگو
گندابرو
تصویری از اگو
تصویر اگو
فرهنگ واژه فارسی سره
اگو
حیف و میل، آماده کردن خزانه شالی، آماده ساختن زمین شالیزار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشو
تصویر اشو
(پسرانه)
مقدس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از واگو
تصویر واگو
واگفت، بازگفت، بازگفت سخن شنیده
واگو کردن: سخن شنیده را بازگفتن
فرهنگ فارسی عمید
مادۀ نشاسته ای خوراکی که از مغز ساقۀ نوعی نخل به دست می آید و برای آهار زدن پارچه به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(اُ)
شهری در ایالات متحدۀ آمریکا (جیورجیا) ، دارای 71000 تن سکنه. (از فرهنگ فارسی معین)
بندری در صقلیه (سیسیل) دارای 23000 تن سکنه. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
سن (قدیس) اوستین. روحانی مسیحی انگلستان. وی مقرروحانیت کنتربوری را ایجاد کرد (وفات حدود 605 میلادی) ذکران وی 28 ماه مه است. (از فرهنگ فارسی معین). او خطیب ناموری بود و خطابه های شیوایی از او بازپس مانده است. (از یادداشت مؤلف). برای آگاهی به خطابه های وی رجوع به آیین سخنوری تألیف محمدعلی فروغی شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
اگوست، از مردم فرانسه و از علمای مذهب پرتستان بسال 1839 میلادی در والون از ایالت آردش متولد شد و بسال 1901 در پاریس درگذشت. در جوانی کشیش بود و بسال 1867 میلادی برای تدریس اصول عقاید در مدرسه علوم دینی پرتستان در استراسبورگ دعوت شد. بسال 1873 بوسیلۀ آلمانیها از آن شهر اخراج گشت و بپاریس رفت و در تأسیس مدرسه عالی علوم دینی پرتستان در پاریس شرکت کرد و ابتدا استاد و بعد در 1895 رئیس آن مدرسه گردید. ساباتیه دانشمندی روشن بین بود و افکار خود را در کتاب طرح یک فلسفۀ مذهب بر اساس علم النفس و تاریخ (1901 م). بیان کرده است
لغت نامه دهخدا
(اُ کُ)
دانشمند و فیلسوف و ریاضی دان نامی فرانسوی (1798- 1857 میلادی). وی در مونپولیه به دنیا آمد و فلسفۀ اثباتی را بنیان نهاد و کتابی در فلسفۀ اثباتی (1830- 1842 میلادی) بنام کور دو فیلوزوفی پوزیتوی منتشر کرد که یکی از شاهکارهای وی بشمار می رود. اگوست کنت عقاید و روش کار خود را با یک اندیشۀ انساندوستی مذهبی تکمیل کرده است. (ازلاروس). اگوست کنت در مدرسه پلی تکنیک پاریس تحصیل کرد. در خانه خود درس می داد. جان استوارت میل به وی کمک مالی می کرد. شش جلد کتاب از فلسفه پوزی تیویسم وکتابهایی نیز در هندسۀ تحلیلی و در علم هیأت نوشت. وی در پایان عمر دیوانه شد و در حال جنون فوت کرد. (از تاریخ فلسفۀ سیاسی تألیف پازارگاردی ص 759).
اگوست کنت نظریاتی در فلسفه آورده است که به روی هم مذهب ثبوتی خوانده می شود و اجمال آن این است: علم باید فقط کیفیات واموری را که توسط حواس درک می شوند و مناسبات و روابط ثابت، یعنی آنها را، مورد بحث قرار دهد. اگوست کنت می گفت ترقی بشریت این بوده است که از مراحل سه گانه زیر گذشته است: 1- مرحلۀ تبیین امور توسط ارباب انواع. 2- مرحلۀ تبیین آنها توسط علل غیرمحسوس و قوای مجرد و مرموز. 3- مرحلۀ تبیین آنها به طریقۀ ثبوتی، یعنی توسط قوانین مسلم تردیدناپذیر. در مرحلۀاخیر آدمی فهمیده است که نمی تواند به حقیقت و کنه امور پی برد. پس متوجه شده است به اینکه فلسفۀ اولی یا مابعدالطبیعه علمی است موهوم و مطالعۀ آن باعث اتلاف وقت و خطرناک است. از این رو فقط به مطالعه و تحقیق ظواهر و نمودها و طبقه بندی آنها همت گماشته و بااین طریق ثبوتی پیشرفت علوم را روزافزون ساخته است. این علوم را اگوست کنت بر طبق اصل ’ترکیب متزاید و کلیت متنازل’ طبقه بندی کرده و آنها را عبارت از این شش علم اصلی دانسته است: ریاضیات، نجوم، فیزیک، شیمی، علم حیات و علم اجتماع. پیروان مذهب ثبوتی در اخلاق از خودپرستی روگردان هستند و توجه مخصوص به همبستگی افراد بشر دارند و نوعدوستی را توصیه می کنند. (مبانی فلسفه تألیف علی اکبر سیاسی صص 577- 578) ، و با ’تاء’ توقیت بکار رود و بیشتر در مورد دعا بود:
الا تا درآیند طوطی و شارک
الا تا سرایند قمری و ساری...
زینبی.
الا تا همی بتابد بر چرخ کوکبی
الا تا همی بماند بر خاک پیکری.
عنصری.
الاتا ببارد سرشک بهاری
الا تا بروید گل بوستانی
بزی با امانی و حور قبایی
به رود غوانی و لحن اغانی.
منوچهری.
الا تا باد نوروزی بیاراید گلستان را
و بلبل را بشبگیران خروش آید بر اوراقش
ز یزدان تا جهان باشد مر او را مملکت بینی
که ملکتهای گیتی را شود نسبت برستاقش.
منوچهری.
الا تا حد شعر نزدیک شاعر
مقفا و موزون بود ز اصل و قانون.
سوزنی.
، تحذیر، و پس از آن ’تا’ ی تحذیر آید، که پس از زینهار نیز می آید:
الا تا هر کجا مار است گنج است
الا تا هر کجا خرماست خار است.
عنصری.
الا تا نگرید که عرش عظیم
بلرزد همی چون بگرید یتیم.
سعدی.
الا تا بغفلت نخسبی که نوم
حرامست بر چشم سالار قوم.
سعدی
و گاه بدون آوردن ’تا’بمعنی تحذیر است:
الا گر جفاکاری اندیشه کن
وفا پیش گیر و کرم پیشه کن.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(اُ تَ)
اگوستن سن. (قدیس) کشیش هیپون (نزدیک شهر بن) پسر سنت مونیک (354- 430 میلادی). پس از دوران جوانی پرحادثه، وی بوسیلۀ مواعظ سنت آمبروآز هدایت شد و مشهورترین آبای کلیسای لاتینی گردید. آثار عمده اوعبارتند از ’شهر خدا’ و ’اعترافات’. وی حکیم الهی، فیلسوف، و عالم اخلاقی بود و می کوشید که نحلۀ افلاطونی را با معتقدات مسیحی و عقل را با ایمان موافق سازد. ذکران وی 28 ماه اوت است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
اغسطس. کاسیوس یوسیوس کیزر اکتاویانوس اگوستوس امپراطور روم که نخست به نام اکتاو و سپس اکتاویانوس نامیده میشد، پسر برادرزادۀ ژول سزار و جانشین او (63 قبل از میلاد - 14 میلادی) وی نخست با آنتونیوس و لپیدوس اتحاد مثلث را تشکیل داد تا ایتالیا ومغرب را بعنوان سهم خویش حفظ کرد. پس از فتح آکتیوم و غلبه بر آنتونیوس (31 قبل از میلاد) صاحب اختیار مطلق گردید، و بنام ’اگوستوس’ قدرتی را که تا آن زمان خاص قضات بود بدست آورد. وی تعداد عمال دولتی را در رم افزود، برای تسهیل سرشماری و اخذ مالیات ایتالیا را به نواحیی تقسیم کرد و ادارۀ ایالات را نظمی جدید داد و سپاهیانی برای تسخیر اسپانیا، رتی، پانومی، ژرمالی، عربستان، ارمنستان و افریقا فرستاد و در غالب آنها پیروز شد. اگوستوس ’تیبریوس’ را - که بعد جانشین وی شد - به فرزندی قبول کرد و به هنگام مرگ مانند خدایی معبود رومیان گردید. سلطنت اگوستوس یکی از درخشان ترین اعصار تاریخ رم (که بنام عصر اگوستوس نامیده می شود) محسوب می گردد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تمدن قدیم، تألیف فوستل دوکولانژ، صص 454-455 شود
لغت نامه دهخدا
واگفت، بازگفت، (ناظم الاطباء)، واگوی، واگویه، رجوع به واگو کردن شود
لغت نامه دهخدا
قسمی درخت از تیره نخلها که ساقۀ آن اندوختۀ بسیار از مواد نشاسته ای دارد، این درخت در پانزده سالگی فقط یک بار گل میدهد و خشک میشود ولی اگر قبل از گل دادن آن را قطع کنند میتوان از هر درخت از 300 تا 400 کیلوگرم نشاسته بدست آورد، (گیاه شناسی گل گلاب ص 292)، نوعی نشاسته که از بعضی درختان تیره نخیلات گیرند، سابودانه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نام جزیره ای از استونی بدریای بالتیک دارای 15هزار تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(اُ)
اگوستوس. اغسطس. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اگوستوس و فهرست احوال و اشعار رودکی و ایران باستان ص 2663 و 2382 و 2385 و 2419 و 2384 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آگو
تصویر آگو
بوم، جغد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسو
تصویر اسو
دارو نهادن، آشتی دادن، هم آوای هجو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازو
تصویر ازو
مخفف از او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخو
تصویر اخو
کاکو برادر ناهمخون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رگو
تصویر رگو
تکه از پارچه یا جامه
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی آهنی که آنرا گرم کنند و کیسی و چین و نورد جامه را توسط آن بر طرف سازند و یا در طول ساق شلوار خط ایجاد کنند. سابقا بجای آلت آهنین کنونی نیم خمی را بر جایی نصب میکردند و بزیر آن آتش میافروختند و جامه بر نیم خم میکشیدند. یا اتوی برقی (الکتریکی)، اتویی که حرارت آن بوسیله یک صفحه عایق میکا که دور آن سیم فرونیکل پیچیده شده و دو سر آن بدو شاخه برق وصل است تاء مین میگردد. چین بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الگو
تصویر الگو
روبر، نمونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اگر
تصویر اگر
حرف شرط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساگو
تصویر ساگو
ساجو نان (درخت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگو
تصویر واگو
باز گفت سخن شنیده، بازتاب صوت در داخل گنبد حمام یا درکوه: (درین گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام) (زلالی آنند)، تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده میشود توسط دسته دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راگو
تصویر راگو
((گُ))
غذایی که از گوشت ران گوساله یا گوسفند، هویج، سیب زمینی، لوبیا سبز و مانند آن ها تهیه شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوگ
تصویر اوگ
اوج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از الگو
تصویر الگو
مدل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشو
تصویر اشو
مقدس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اگا
تصویر اگا
هشیار
فرهنگ واژه فارسی سره
بازگو، تکرار، روایت، نقل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کنایه از بزک و آرایش، آراستن ظاهری
فرهنگ گویش مازندرانی
بازگو
فرهنگ گویش مازندرانی
گاو ماده
فرهنگ گویش مازندرانی