جدول جو
جدول جو

معنی اوقیمن - جستجوی لغت در جدول جو

اوقیمن
بادروگ از گیاهان دارویی ریحان کوهی
تصویری از اوقیمن
تصویر اوقیمن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوقیمون
تصویر اوقیمون
بادروگ از گیاهان دارویی ریحان کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهریمن
تصویر اهریمن
شیطان، ابلیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخقیین
تصویر اخقیین
جمع اخقی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اخقی توضیح در عربی این جمع در حالت رفعی استعمال شود اما در فارسی مراعات این قاعده نکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوریون
تصویر اوریون
فرانسوی گوش گولی از بیماری ها (گویش گیلکی) خشج هم آوای رنج
فرهنگ لغت هوشیار
لحنی از موسیقی قدیم تقریبا مطابق بحر هزج مسدس که فهلویات را بدان میخواندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوتیژن
تصویر اوتیژن
فرانسوی درونزاد (قریب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوسیمون
تصویر اوسیمون
یونانی تودری از داروها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوزیمون
تصویر اوزیمون
جیر جیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهریمن
تصویر اهریمن
در آیین زردشتی مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی، راهنمای بدی، شیطان، اهرامن، اهرمن، اهرن، اهریمه، آهرمن، آهرن، هریمن، هرماس
فرهنگ فارسی عمید
بنگرید به لوقیون سریانی از یونانی تازی گشته دیو خار از گیاهان پیل زهره دیوخار. یا لوقیون ترکمانی. کام تیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهریمن
تصویر اهریمن
((اَ مَ))
شیطان، هر یک از شیاطین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اورامن
تصویر اورامن
((اَ مَ))
اورامنان. اورامه، یکی از آهنگ های موسیقی قدیم که اشعار آن را به زبان پهلوی یا لهجه های محلی «فهلویات» می خواندند. اورامنان و اورامه هم گویند
فرهنگ فارسی معین
بیماری ویروسی در دو غدۀ بناگوشی که زیر مجرای شنوایی قرار دارد تولید می شود و موجب آماس و التهاب آن ها می گردد، بناگوشک
فرهنگ فارسی عمید
از نواهای قدیم موسیقی ایرانی که اشعار آن را به زبان پهلوی یا لهجه های محلی به صورت دوبیتی می خواندند، برای مثال لحن اورامن و بیت پهلوی / زخمۀ رود و سماع خسروی (بندار رازی - شاعران بی دیوان - ۳۷۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوسیمون
تصویر اوسیمون
تودری، گیاهی بیابانی و شبیه گیاه خردل با برگ های باریک و کرک دار و گل های زرد و خوشه ای و دانه های ریز و قهوه ای رنگ و لعاب دار، خیس کرده یا دم کردۀ آن را برای تسکین سینه درد و دفع سرفه می خورند و برای صاف کردن سینه و رفع گرفتگی صدا نافع است
قدومه، مادردخت، شندله، جنفج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولین
تصویر اولین
نخستین، آغازین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقیان
تصویر اقیان
جمع قین، آهنگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوشین
تصویر اوشین
مرزنجوش صحرائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولین
تصویر اولین
نخستین
فرهنگ لغت هوشیار
چهل درم از اندازه ها مقیاسی است برای وزن و آن را برابر با 12، 1 رطل 5، 7 مثقال 40 درم خالص نوشته اند، جمع اواقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوقیه
تصویر اوقیه
جزئی از رطل، یک دوازدهم رطل، قریب ۷ مثقال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اویشن
تصویر اویشن
آویشن، گیاهی علفی، خودرو، معطر با برگ های کوچک و ساقۀ کوتاه که مصرف خوراکی دارد مثلاً آویشن کوهی، آویشن شیرازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوشین
تصویر اوشین
آویشن، گیاهی علفی، خودرو، معطر با برگ های کوچک و ساقۀ کوتاه که مصرف خوراکی دارد مثلاً آویشن کوهی، آویشن شیرازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولین
تصویر اولین
((اَ وَّ))
نخستین، پیشین، مقابل آخرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولین
تصویر اولین
نخستین، اولین، نخستین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
محفوظ، درامان، آسوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
در امان، بی خوف، آسوده خاطر، برای مثال مشو ایمن که تنگدل گردی / چون ز دستت دلی به تنگ آید (سعدی - ۱۲۳)، امین، مورد اعتماد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
راست، طرف راست، سمت دست راست، مقابل ایسر
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، بختیار، خجسته، نیکوبخت، سفیدبخت، مستسعد، صاحب دولت، نکوبخت، طالع مند، فرّخ فال، نیک اختر، بلنداقبال، صاحب اقبال، بلندبخت، خجسته طالع، خجسته فال، سعید، مقبل، خوش طالع، اقبالمند، فرخنده بخت، فرخنده طالع، شادبخت، جوان بخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
((اَ مَ))
جانب راست، میمون، خجسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
((مِ))
محفوظ، مصون، سالم، در سلامت، رستگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
Safe, Secure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
безопасный
دیکشنری فارسی به روسی