جمع واژۀ وسط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - اوساط ناس، مردمان عادی، نه بزرگ نه خرد. طبقۀ متوسط: چنانکه ملوک را از آن فواید تواند بود اوساط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد. (کلیله و دمنه)
جَمعِ واژۀ وَسَط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - اوساط ناس، مردمان عادی، نه بزرگ نه خرد. طبقۀ متوسط: چنانکه ملوک را از آن فواید تواند بود اوساط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد. (کلیله و دمنه)
جمع واژۀ قسط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قسطها و حصه های مساوی و برابر. (ناظم الاطباء). رجوع به قسط شود، گزیدن مار کسی را و هلاک کردن او را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، رسیدن تیر شکار را و بر جای کشتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). در جای بکشتن. (تاج المصادر بیهقی)
جَمعِ واژۀ قِسط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قسطها و حصه های مساوی و برابر. (ناظم الاطباء). رجوع به قسط شود، گزیدن مار کسی را و هلاک کردن او را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، رسیدن تیر شکار را و بر جای کشتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). در جای بکشتن. (تاج المصادر بیهقی)
جمع واژۀ سوط. تازیانه ها. (منتهی الارب). - دارهالاسواط، یکی از دارات عرب در ظهر ابرق، درمضجع، و آن برقه بیضاء است ازآن بنی قیس بن جزٔبن کعب بن ابی بکر بن کلاب. (معجم البلدان)
جَمعِ واژۀ سوط. تازیانه ها. (منتهی الارب). - دارهالاسواط، یکی از دارات عرب در ظهر ابرق، درمضجع، و آن برقه بیضاء است ازآن ِ بنی قیس بن جزٔبن کعب بن ابی بکر بن کلاب. (معجم البلدان)