جدول جو
جدول جو

معنی اواسط

اواسط((اَ س ِ))
جمع وسط، میانه ها، میان ها، مردمان متوسط
تصویری از اواسط
تصویر اواسط
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اواسط

اواسط

اواسط
اوسط ها، میانه ها، میانین ها، متوسط ها، معتدل ها، جمعِ واژۀ اوسط
اواسط
فرهنگ فارسی عمید

اواسط

اواسط
جَمعِ واژۀ اوسط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). میانه و میانه تر. (غیاث اللغات). وسط و میانه و میان.
- اواسط ماه، میانه های ماه.
- اواسط ناس، مردمان میانه حال که نه چندان توانگر باشند ونه فقیر. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

اوساط

اوساط
وسط ها، میانه ها، چیزهایی که نه خوب باشد نه بد، جمعِ واژۀ وسط
اوساط
فرهنگ فارسی عمید

اوساط

اوساط
جَمعِ واژۀ وَسَط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- اوساط ناس، مردمان عادی، نه بزرگ نه خرد. طبقۀ متوسط: چنانکه ملوک را از آن فواید تواند بود اوساط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا

اواسی

اواسی
جَمعِ واژۀ آسیه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به آسیه شود
لغت نامه دهخدا