معنی انفاج - جستجوی لغت در جدول جو

انفاج

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انفال — تصویر انفال

هشتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۷۵ آیه، بدر، در فقه نفل

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انفاق — تصویر انفاق

دادن یا بخشیدن مال به کسی، نفقه دادن به کسی، خرج کردن مال، بی چیز شدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انفاد — تصویر انفاد

نابود کردن، نیست کردن، تمام کردن، به آخر رساندن، به پایان رسیدن، سپری گشتن، بی توشه شدن، فرستادن، روانه کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انفاس — تصویر انفاس

نفس ها، دم ها، زمانهای کوتاه، جمع واژۀ نفس

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انفاذ — تصویر انفاذ

روان کردن، فرستادن، اجرا کردن حکم و فرمان

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انضاج — تصویر انضاج

پختن، پختن گوشت یا میوه، رسانیدن میوه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انتاج — تصویر انتاج

به نتیجه آوردن و نتیجه گرفتن از چیزی، فرارسیدن هنگام زاییدن دام ها، زایش شتر، گاو، گوسفند و نتیجه دادن آن ها

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انفراج — تصویر انفراج

رخنه و شکاف شکاف شدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انفار — تصویر انفار

رمانیدن، چیر فرمانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انشاج — تصویر انشاج

جمع نشج، آبراهه ها

فرهنگ لغت هوشیار

پختن گوشت، رساندن میوه، استوار کردن پخش گوشت و جز آنرا، رسانیدن میوه را، صلاحیت پیدا کردن خلط فاسد جهت دفع

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از الفاج — تصویر الفاج

بی چیزی بی چیز شدن خاکستر نشینی

فرهنگ لغت هوشیار

روان گردانیدن روانه کردن فرستادن فرمان گستری در گذرانیدن دستینه نهادن روان کردن امر اجرا کردن حکم انجام دادن فرمان: در انفاذ امر عالی ساعی خواهم بود، در گذرانیدن کار، فرستادن روانه کردن گسیل داشتن راهی کردن، اجرای حکم، ارسال اعزام فرستادگی، جمع انفاذات

روان گردانیدن روانه کردن فرستادن فرمان گستری در گذرانیدن دستینه نهادن روان کردن امر اجرا کردن حکم انجام دادن فرمان: در انفاذ امر عالی ساعی خواهم بود، در گذرانیدن کار، فرستادن روانه کردن گسیل داشتن راهی کردن، اجرای حکم، ارسال اعزام فرستادگی، جمع انفاذات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انفاد — تصویر انفاد

نابود گردانیدن، نیست کردن، بی مال گشتن، به پایان رسیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انفاس — تصویر انفاس

جمع نفس، دمها، نفسها، روانها، آوازها، سخنها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انهاج — تصویر انهاج

آشکار شدن راه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انباج — تصویر انباج

درهم و بر هم گفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انتفاج — تصویر انتفاج

شکارخواهی برانگیختن شکار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انفاغ — تصویر انفاغ

جمع نفس، دم ها کوالیدن (حرف زدن کودک)، نو آموختن نوآموزی، شوخ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انساج — تصویر انساج

جمع سنج، بافت ها تار و پودها جمع نسج بافتها

فرهنگ لغت هوشیار

فرا رسیدن زهش، بازیافت، فرآوری انتاج منطقی باز یافت کرویزی (کرویز منطق) سپس اندیشی (محمود هومن تاریخ فلسفه دفتر دویم رویه 88) فرا رسیدن هنگام زایش و گل، نتیجه گرفتن از چیزی، نتیجه گرفتن از مقدمات منطقی، جمع انتاجات

فرهنگ لغت هوشیار

روشن شدن کران (افق)، سر باز کردن پیله (دمل تازی معین)، سست شدن کار

فرهنگ لغت هوشیار

رخنه یافتن، شکافته شدن، بی اندوهی گشاده دلی، رهایی بی اندوه شدن، وا شدن اندوه، گشایش (خاطر)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انفاه — تصویر انفاه

مانده گردانیدن کم دادن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انفان — تصویر انفان

دراز بینی پوزه دار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انفال — تصویر انفال

غنیمتها که از کفار گیرند، هبه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انفاق — تصویر انفاق

درویش گردیدن، بی چیز شدن، نفقه دادن، خرج کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انفراج — تصویر انفراج

((اِ فِ))

بی اندوه شدن، وا شدن اندوه، گشایش (خاطر)

فرهنگ فارسی معین

تصویری از انتاج — تصویر انتاج

((اِ))

نتیجه دادن، نتیجه گرفتن، زمان زایمان چهارپایان

فرهنگ فارسی معین

تصویری از انهاج — تصویر انهاج

((اِ))

راه پیدا کردن، پیدا و گشاده شدن راه

فرهنگ فارسی معین

تصویری از انفال — تصویر انفال

جمع نفل، غنیمت ها، بهره ها

فرهنگ فارسی معین

تصویری از انفاق — تصویر انفاق

((اِ))

نفقه دادن، هزینه کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از انفاس — تصویر انفاس

جمع نفس، دم ها، نفس ها

فرهنگ فارسی معین

تصویری از انفاذ — تصویر انفاذ

((اِ))

اجرا کردن فرمان، امضای عهد نمودن، فرستادن

فرهنگ فارسی معین