پیدا و روشن گردانیدن راه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، رانده شدن و شکسته شدن. (ناظم الاطباء) : هضم الشی ٔ فانهضم، ای دفعه عن موضعه و کسره. (ناظم الاطباء) ، انضمام. انهضم الشی ٔ، انضم. (اقرب الموارد)
فرا رسیدن زهش، بازیافت، فرآوری انتاج منطقی باز یافت کرویزی (کرویز منطق) سپس اندیشی (محمود هومن تاریخ فلسفه دفتر دویم رویه 88) فرا رسیدن هنگام زایش و گل، نتیجه گرفتن از چیزی، نتیجه گرفتن از مقدمات منطقی، جمع انتاجات