جدول جو
جدول جو

معنی انذلاء - جستجوی لغت در جدول جو

انذلاء(اِ دِ)
چیده شدن رطب. (ناظم الاطباء). چیده شدن خرما با چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). یقال: انذلی الرطب معه کیف شاء. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انجلاب
تصویر انجلاب
کشیده شدن از جایی به جای دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انثلام
تصویر انثلام
رخنه دار شدن، رخنه پیدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ فِ)
روشن گردیدن کار و هویدا شدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). انکشاف. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دروده شدن گیاه تر. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). یقال: انخلی الخلی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
تیز گردیدن شاخ (درخت). (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
رسیدن غورۀ خرما. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ارطاب. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ قِ)
نوعی خرمای شامی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کنده شدن زمین. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مغاکی کنده شدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نُ ذَ)
جمع واژۀ نذیل. رجوع به انذال و نذول شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از انتفاء
تصویر انتفاء
نیست شدن، از میان رفتن، نیستی، نابودی ،دور شدن، یکسو گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبلاج
تصویر انبلاج
دمیدن سپیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
جمع نبی، پیامبران، وخشوران، پیغمبران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتجاء
تصویر انتجاء
راز دار گزیدن، با هم راز گفتن، چیره گشتن چون چیرگی اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتخاء
تصویر انتخاء
نازیدن، خود فروشی خود نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انذلاق
تصویر انذلاق
تیز گردیدن تیز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتصاء
تصویر انتصاء
درازگردیدن درازیدن، بر گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بیرون کشیدن مغز، بر گزیدن پاک کردن، بیرون آوردن مغز از استخوان، برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتواء
تصویر انتواء
روا کردن نیاز، ماندگار شدن، آهنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبغاء
تصویر انبغاء
آسان گردیدن، سزاوار بودن، تیسر و تسهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انثلام
تصویر انثلام
لب پریدگی، گرد آمدن رخنه شدن رخنه یافتن، سوراخ و رخنه پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امذلال
تصویر امذلال
فروهشتگی سست اندامی
فرهنگ لغت هوشیار
باز بستن، افزون شدن، بالیدگی، بالا رفتن، پریدن به جای دگر نسبت دادن بکسی باز بستن، منسوب شدن، وابستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انثناء
تصویر انثناء
((اِ ثِ))
دو تا شدن، دو تایی شدن، واگردیدن، باز گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امتلاء
تصویر امتلاء
((اِ تِ))
پر شدن، پری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتماء
تصویر انتماء
((اِ تِ))
خود را به کسی نسبت دادن، منسوب شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتهاء
تصویر انتهاء
((اِ تِ))
به پایان آمدن، به نهایت رسیدن، بازایستادن از کاری، آگهی رسیدن، پایان، آخر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انثلام
تصویر انثلام
((اِ ثِ))
رخنه دار شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتلاء
تصویر اعتلاء
((اِ تِ))
برتری یافتن، بلند شدن، بلندی، برتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
جمع نبی، پیامبران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتفاء
تصویر انتفاء
((اِ تِ))
نابود شدن، از میان رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقاء
تصویر انتقاء
((اِ تِ))
پاک کردن، بیرون آوردن مغز از استخوان، برگزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابتلاء
تصویر ابتلاء
((اِ تِ))
دچار شدن، در بلا افتادن، مورد آزمایش قرار دادن، امتحان کردن، گرفتاری، مصیبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجلاء
تصویر انجلاء
((اِ جِ))
روشن شدن، آشکار گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
پیغمبران، پیامبران
فرهنگ واژه فارسی سره
انتهایی، افراطی
دیکشنری اردو به فارسی