معنی امتلاء - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با امتلاء
امتلاء
- امتلاء
- رجوع به امتلا شود، خواربار آوردن جهت کسی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خواربار آوردن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
امتلاق
- امتلاق
- کوماج ساختن کوماج پختن کوماج یا کماج گونه ای از نان است، به دین در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
ابتلاء
- ابتلاء
- دچار شدن، در بلا افتادن، مورد آزمایش قرار دادن، امتحان کردن، گرفتاری، مصیبت
فرهنگ فارسی معین