جدول جو
جدول جو

معنی انایی - جستجوی لغت در جدول جو

انایی
(اَ)
جاهل و احمق و کودن و بی خبر:
سخن در وصف تو بحر عمیق است
نگنجد درانای هر انایی.
امیدی (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 132 ب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شاخصۀ اثری ادبی که بیان کنندۀ احساسات و عواطف انسان باشد مثلاً شعر غنایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانایی
تصویر دانایی
زیرکی، هوشیاری، خردمندی، برای مثال هرکه در او جوهر دانایی است / در همه چیزیش توانایی است (نظامی۱ - ۸۳)، عالم بودن، دانا بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
مربوط به جنایت، رسیدگی کننده به جنایت مثلاً پلیس جنایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثنایی
تصویر ثنایی
ویژگی کلمۀ دوحرفی، دارای دو حرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کانایی
تصویر کانایی
نادانی، کودنی، برای مثال من سخن گویم تو کانایی کنی / هر زمانی دست بر دستی زنی (رودکی - ۵۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ ناب. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به ناب شود
لغت نامه دهخدا
بلاهت، حماقت، نادانی و بیخردی:
نبیره که جنگ آورد با کیا
هم از ابلهی است و کاناییا،
فردوسی،
- کانایی کردن، خود رابه نادانی و بلاهت زدن، تظاهر به حماقت و بیخردی کردن:
من سخن گویم تو کانایی کنی
هر زمانی دست بر دستت زنی،
رودکی
لغت نامه دهخدا
شباهت، مشابهت، مضاهات، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، مانا بودن، و رجوع به مانا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اناصی
تصویر اناصی
جمع نصیه، برگزیدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تفشه ای گواژیک منسوب به کنایه (کنایت) : تعبیرات کنایی. کنندگی، فاعلیت: جان مردمی گوهر یست که او را نیز دو قوتست: یکی قوت مرکنایی را و یکی قوت اندر یافت را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناسی
تصویر اناسی
جمع انس، آدمیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنایی
تصویر حنایی
برناکی از رنگ ها، یرنابسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادایی
تصویر ادایی
کسی که ناز بسیار کند کسی که بیشترکراهت و خشم به تصنع آرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانایی
تصویر نانایی
(کودکان) بزن وبکوب ورقص وآواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کانایی
تصویر کانایی
حماقت، نادانی و بیخردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانایی
تصویر دانایی
آگاهی وقوف، علم معرفت دانش: (دانایی توانایی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانایی
تصویر دانایی
آگاهی، وقوف، علم، دانش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غنایی
تصویر غنایی
((غِ))
منسوب به غنا، شعری که بیانگر عواطف و احساسات باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانایی
تصویر دانایی
فهم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنایی
تصویر بنایی
گلکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
بلاهت، حمق، نادانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آگاهی، حکمت، خرد، دانش، علم
متضاد: نادانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
Criminal, Felonious, Criminally, Feloniously, Forensic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
criminel, criminellement, de manière criminelle, médico-légal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
criminale, criminalmente, in modo criminoso, forense
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
crimineel, misdadig, forensisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
criminal, criminalmente, de manera criminal, forense
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
преступный , криминально , преступный , преступно , судебно-медицинский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
criminoso, criminalmente, de maneira criminosa, forense
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
犯罪的 , 犯罪地 , 犯罪地 , 法医的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
kryminalny, kryminalnie, przestępczy, przestępczo, sądowo-medyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
кримінальний , кримінально , злочинний , злочинно , судово-медичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
kriminell, verbrecherisch, forensisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
อาชญากร , อย่างอาชญากรรม , อย่างอาชญากรรม , นิติเวช
دیکشنری فارسی به تایلندی