- امیال
- جمع میل
معنی امیال - جستجوی لغت در جدول جو
- امیال
- میل ها، خواست ها، تمایل ها، رغبت ها، اشتها ها، محبت ها، خمیدن ها، برگردیدن ها، یک سو شدن ها، انحراف ها، جمع واژۀ میل
- امیال
- جمع میل، خواهش ها، کام ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع خیل، گروه سواران
جمع ذیل، دامن ها، جمع ذیل دامنها: (سلطان... به خواجه حواله کرد... چنانکه از هیچ جانب غبار آزادی بر اذیان ننشست) (سلجوقنامه ظهیری) یا اذیان ناس. طبقه پست از مردم اذناب ناس سپس روندگان پس ماندگان مقابل نواصی
روسی پتو، جاجیم (در آن خواب افزار پیچند) پتو مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آنرا در آن بندند
داراک، دارایی، دارایی ها
همانند
بزرگواران
پارسی تازی شده، جمع فیل، پیلان
جمع کیل، پیمانه ها
مثلها، مانندها
زمان دادن، فرصت دادن
بچه افکندن افگانگی (آفگانه بچه نارس که بیفتد)، پیخال افکندن (پیخال فضله مرغان راگویند، برآوردن بارآوردن درخت، دوشیدن همه شیر را، تباه کردن دارایی را ول گساریدن (گساریدن مصرف کردن) ول هزینگی (ولخرجی)
سال حاضر، سال جاری
خشک شدن سال خشک شدن زمین
جمع مال
به ستوه آوردن ستوهاندن، دراز شدن راس (سفر)، تنگدل گرداندن، فروخواندن، بر نوشتن، نان پختن: بر ریگ گرم سنگک پختن بستوه آوردن ملول کردن ستوه کردن، ملول کردن، به ستوه آوردن
ترکی زنخدان
شیر به شیر زاییدن
شتابانیدن دور کردن از نیاز
ملول کردن، به ستوه آوردن
مثل، جمع مثل، مثل، داستان
مال ها، دارایی ها، جمع واژۀ مال
فیل ها، دو مهرۀ شطرنج، جمع واژۀ فیل
مهلت دادن، زمان دادن، فرصت دادن، سستی و کاهلی
سالی که در آن هستیم، سال جاری، در سالی که در آن هستیم، در سال جاری
غیل ها، درختان انبوه و درهم پیچیده، بیشه ها، جنگل ها، جمع واژۀ غیل
ذیل ها، آخر چیزی ها، دامن ها، پایین ها، دنباله ها، دم ها، جمع واژۀ ذیل
جمع ذیل، دامن ها، آخر چیزها، دم ها
پتو، مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آن را در آن بندند
جمع مال، خواسته ها، مال ها