جدول جو
جدول جو

معنی امنع - جستجوی لغت در جدول جو

امنع
استوارتر، بلندپایه تر
تصویری از امنع
تصویر امنع
فرهنگ فارسی عمید
امنع(اَ نَ)
با عز و ارجمندی. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
امنع
با عز و ارجمندی، منیع تر، بلندتر، استوارتر، بلند پایه تر
تصویری از امنع
تصویر امنع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از امنا
تصویر امنا
امین ها، امانت دارها، کسانی که مردم به او اعتماد کنند، طرف اعتمادها، درستکارها، جمع واژۀ امین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امنه
تصویر امنه
تودۀ هیزم، پشتۀ هیزم، پشتواره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشنع
تصویر اشنع
شنیع تر، زشت تر، قبیح تر، ناهنجارتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانع
تصویر مانع
باز دارنده، جلوگیری کننده، کنایه از مشکل، معضل
مانع شدن: منع کردن، جلوگیری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمنع
تصویر تمنع
قوی شدن، استوار شدن، چیره شدن، بازایستادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشنع
تصویر اشنع
زشت تر، قبیح تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصنع
تصویر اصنع
صانع تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکنع
تصویر اکنع
لنگدست، کار تباه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع امین، امینان، امانت داران، در منی فرود آمدن، جایی در راه، هنج، خون ریختن، آب دادن، زنهار دادن، معتمدان، استواران، کسانی که بر آنان اعتماد کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهنع
تصویر اهنع
پور نژاده شتر پشت گردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمنع
تصویر تمنع
استواری و قوی شدن، باز ایستادن، چیره شدن برآن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانع
تصویر مانع
بازدارنده، منع کننده، عایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانع
تصویر مانع
((نِ))
بازدارنده، منع کننده، مفرد مانعون، اشکال، مزاحمت، مفرد موانع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمنع
تصویر تمنع
((تَ مَ نُّ))
استوار شدن، بازایستادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشنع
تصویر اشنع
((اَ نَ))
زشت تر، ناهنجارتر، بدتر، قبیح تر، اشنع اعمال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانع
تصویر مانع
بازدارنده، گیر، راهبند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکنع
تصویر اکنع
کار تباه، لنگ دست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مانع
تصویر مانع
Hindrance, Impediment, Obstruction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مانع
تصویر مانع
obstacle, empêchement, obstruction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مانع
تصویر مانع
hambatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مانع
تصویر مانع
প্রতিবন্ধকতা , প্রতিবন্ধকতা , প্রতিবন্ধকতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مانع
تصویر مانع
विघ्न , बाधा , अवरोध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مانع
تصویر مانع
ostacolo, impedimento, ostruzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مانع
تصویر مانع
Hindernis
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مانع
تصویر مانع
obstáculo, impedimento, obstrucción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مانع
تصویر مانع
hindernis, belemmering
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مانع
تصویر مانع
перешкода
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مانع
تصویر مانع
препятствие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مانع
تصویر مانع
przeszkoda
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مانع
تصویر مانع
obstáculo, impedimento, obstrução
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مانع
تصویر مانع
장애물 , 장애 , 방해
دیکشنری فارسی به کره ای