جدول جو
جدول جو

معنی اقهبان - جستجوی لغت در جدول جو

اقهبان
(اَ هََ)
بصیغۀ امر مثنی، نام شهریست. (از اقرب الموارد). علی تثنیهالامر، شهریست. و منه المثل: علی اطرقا بالیات الخیام. (منتهی الارب). نام شهری. (ناظم الاطباء). و یاقوت آرد:... ابوعمرو گفت نام شهریست بر لفظ تثنیۀ فعل امر از اطرق یطرق که دارای ضمیر ’الف’ است و گویا رونده ای بدان شهر خبری شنید و به دو همراهش گفت: اطرقا! و اصمعی گفت: سه تن در آن جایگاه بودند و آوازهایی شنودند، آنگاه یکی به دو تن دیگر گفت: اطرقا. از آنگاه بدین نام خوانده شد و این بیت را انشاء کرد:
علی اطرقا بالیات الخیا-
م الاالثمام و الا العصی.
وعبدالله بن امیه بن مغیرۀ مخزومی در حالی که بنی کعب بن عمرو خزاعه را خطاب کرد و خون ولید بن مغیره ابوخالد بن ولید را از آنان میخواست این ابیات ذیل را سرود و علت خونخواهی وی این بود که ولید بن مغیره به مردی ازبنی کعب برخورد که تیرهایی اصلاح می کرد، ناگاه تیری بلغزید و ولید را آنچنان مجروح ساخت که درگذشت:
انی زعیم ان تسیروا و تهربوا
و ان تترکوا الظهران تقوی تعالبه
و ان تترکوا ماءً بجزعه اطرقا
و ان تسلکوا ای الاراک اطایبه
و انا اناس لاتطل دماؤنا
و لایتعالی صاعداً من نحاربه.
و در تفسیر بیت آورده اند جزع و جزعه بمعنی معظم وادی و بقول ابن اعرابی بمعنی خمیدگی وادی است و اطرقانام موضعی است که بصورت فعل امر آمده است چنانکه یاد کردیم و این بیت اجازه می دهد که بگوییم اطرقا جایگاهی از نواحی مکه است زیرا ’ظهران’ در آنجاست و از منازل کعب از خزاعه است و بنابرین اطرقا نیز از منازل قبیلۀ کعب در آن نواحی است. و از منازل هذیل نیز هست. (از معجم البلدان) ، پری شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
اقتباس (Adaptation) یا آداپته در سینما به معنای گرفتن یک داستان، رمان، نمایشنامه، یا حتی فیلم قبلی به عنوان منبع الهام برای ساخت یک فیلم جدید است. این فرآیند در صنعت سینما بسیار رایج است و می تواند به دلایل مختلفی انجام شود، از جمله به دست آوردن مخاطب بیشتر، استفاده از یک داستان معروف، یا بازنویسی داستان به شیوه جدید. در ادامه به توضیح بیشتر و مثال هایی از اقتباس در سینما می پردازم.
انواع اقتباس ها در سینما:
1. اقتباس از ادبیات : بسیاری از فیلم ها از رمان ها، داستان ها، یا نمایشنامه های معروف اقتباس می شوند. این اقتباس ها ممکن است به صورت وفادارانه به متن اصلی باشند یا تغییرات زیادی داشته باشند.
2. اقتباس از فیلم های قدیمی : برخی فیلم ها از فیلم هایی که قبلاً ساخته شده اند، اقتباس می شوند. این معمولاً به دلیل موضوع پرطرفدار، شخصیت های معروف، یا توجه بیشتر به بازار سینمایی است.
3. اقتباس از واقعیت : برخی فیلم ها بر اساس داستان های واقعی، زندگی شخصیت های تاریخی، یا رویدادهای تاریخی اقتباس می شوند.
مثال هایی از اقتباس در سینما:
- `The Godfather` : این فیلم معروف به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، بر اساس رمانی به همین نام اثر ماریو پوزو در سال ۱۹۶۹ ساخته شد.
- `The Shawshank Redemption` : فیلم `The Shawshank Redemption` به کارگردانی فرانک درابین بر اساس داستان کوتاه `Rita Hayworth and Shawshank Redemption` از استیون کینگ ساخته شد.
- `No Country for Old Men` : فیلم `No Country for Old Men` به کارگردانی کوئن های برادر بر اساس رمانی به همین نام اثر کورماک مک کارتی ساخته شد.
اهمیت اقتباس در سینما:
- جذب مخاطبان : داشتن یک محتوای پایه معروف می تواند به ساختن یک فیلم موفق کمک کند، زیرا مخاطبان به طور طبیعی به دنبال فیلم هایی هستند که با محتوایی آشنا هستند.
- کاهش ریسک : اقتباس از یک داستان معروف می تواند ریسک های تجاری ساخت یک فیلم را کاهش دهد، زیرا در نهایت می توان انتظار داشت که یک داستانی که پیشتر مورد پسند بوده است، همچنان به مخاطبین خوشایند باشد.
- انتقال پیام : اقتباس از یک داستان معروف می تواند به کارگردان کمک کند تا پیام خود را بهتر و بیانگرانه تر به تماشاگران منتقل کند، زیرا مخاطبان قادرند از قبل با محتوایی که در آن داستان وجود دارد، آشنا شوند.
اقتباس در سینما به عنوان یک ابزار خلاقانه استفاده می شود که هنرمندان و تولیدکنندگان را قادر می سازد تا از داستان ها و ایده های پرطرفداری استفاده کنند و با تجدید نظر در آنها، تجربه های جدیدی را برای تماشاگران خلق کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
نقل کردن و گرفتن مطلبی از کسی یا جایی با تغییر دادن آن برای پدید آوردن اثر جدید، دانش فراگرفتن از کسی، فایده گرفتن از کسی، در ادبیات در فن بدیع آوردن آیۀ قرآن یا مضمونی از احادیث در نظم و نثر بدون اشاره به اینکه از کجا نقل شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقتران
تصویر اقتران
قرین شدن، نزدیک شدن و یار شدن به دیگری، نزدیکی و پیوستگی، قرار گرفتن دو ستاره در یک درجه ودقیقۀ یک برج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقحوان
تصویر اقحوان
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، بابونج، بابونک، تفّاح الارض، کوبل
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
شکست خوردن از دشمن.
لغت نامه دهخدا
(اَ هََ)
آن دو سال بی باران که در میان هر دو سال یک سال با باران و سبزه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). دو سال بی باران که میان آن دو یک سال بارانی و سبزه باشد. دو سال خشکسال که میان آن دو سالی باسبزه باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اقتباب
تصویر اقتباب
بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انصبان
تصویر انصبان
برگشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انهباص
تصویر انهباص
بسیار خندی، گزافیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انهدان
تصویر انهدان
سست آهنگی (آهنگ قصد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التبان
تصویر التبان
شیر مکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انهباط
تصویر انهباط
کم شدن، فرود آمدن فرود آمدن هبوط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
فرا گرفتن آتش، روشنائی
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده مکهوان بابونه گاو کرکاش بابونه بابونه سگ، بابونه، کرکاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقرباء
تصویر اقرباء
جمع قریب، خویشاوندان، نزدیکان، خویشان، بستگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقسیان
تصویر اقسیان
یونانی نیلو پردشتی از گیاهان نیلوفر صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطبان
تصویر اضطبان
بغل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازهران
تصویر ازهران
ماه و خورشید دو پرتو
فرهنگ لغت هوشیار
آبرگ ها: دورگ درپشت که از آنها آب (منی) به نره آید دورگ دربینی که از آن ها آب آید دورگ در چشم که از آن ها اشک آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصبهان
تصویر اصبهان
اصفهان
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیکی نزدی نزدیک شدن فرایی همچسبی گرد آمدن برابر شدن یار گشتن قرین شدن، نزدیک شدن ستاره ای بستاره دیگر، نزدیکی پیوستگی، جمع اقترانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقرباء
تصویر اقرباء
((اَ رِ))
جمع قریب، نزدیکان، خویشاوندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انهباط
تصویر انهباط
((اِ هِ))
فرود آمدن، هبوط کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقحوان
تصویر اقحوان
((اُ حُ))
بابونه، شکوفه ریحان و بابونه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتران
تصویر اقتران
((اِ تِ))
قرین شدن، نزدیک شدن ستاره ای به ستاره دیگر، نزدیکی، پیوستگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
((اِ تِ))
گرفتن، اخذ کردن، آموختن، آوردن آیه ای از قرآن یا حدیثی در نظم و نثر، گرفتن مطلب از کتاب یا رساله ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادهمان
تصویر ادهمان
((اَ هَ))
اسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتوبان
تصویر اتوبان
((اُ))
جاده پهن ماشین رو دو طرفه، آزادراه، بزرگ راه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
برگرفته، برگرفتن از
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
Adaptation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
адаптация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
Anpassung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
адаптація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اقتباس
تصویر اقتباس
adaptacja
دیکشنری فارسی به لهستانی