جدول جو
جدول جو

معنی اقحاد - جستجوی لغت در جدول جو

اقحاد
(اِ)
کوهان کردن و کوهان برآوردن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احقاد
تصویر احقاد
حقدها، خشم ها و دشمنی ها نسبت به کسی، کینه ها، جمع واژۀ حقد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
یکی شدن، یگانگی کردن، یگانگی داشتن، یگانگی، همدستی، در ریاضیات تساوی ای که یک یا چند متغیر دارد و به ازای همۀ مقادیر متغیرها صدق می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الحاد
تصویر الحاد
از دین برگشتن، انکار خداوند کردن، کفر و بی دینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقحال
تصویر اقحال
خشک اندامی نزاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاد
تصویر الحاد
خصومت، از دین برگشتن، کفر، بی دینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقحاط
تصویر اقحاط
به خشک سالی رسیدن بتنگی افتادن در قحط شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقحاف
تصویر اقحاف
جمع قحف، کاسه سرها
فرهنگ لغت هوشیار
درگیر کردن درافکندن به سختی در میان آوردن ناگاه کسی را در کاری افکندن بی اندیشه، در افکندن بسختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
یکی شدن، یگانگی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قرد، کپیان (کپی بوزیته) کپیکان پارسا نمایی، مرده نمایی، در سخن ماندن، آرمیدن، خوار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقعاد
تصویر اقعاد
خدمت کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقیاد
تصویر اقیاد
جمع قید، بندها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجحاد
تصویر اجحاد
نیازمندی، نابالندگی درگیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احقاد
تصویر احقاد
جمع حقد، کینه ها کین انگیزی، جمع حقد کینه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاد
تصویر الحاد
((اِ))
از دین برگشتن، انکار خداوند کردن، بی دینی، کفر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقحاط
تصویر اقحاط
((اِ))
به تنگی افتادن، در قحط شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقعاد
تصویر اقعاد
((اِ))
نشاندن، نشانیدن، خدمت کردن کسی را
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
((اِ تِّ))
یکی شدن، یگانگی کردن، سازگاری، توافق، اجتماع، وحدت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقحام
تصویر اقحام
((اِ))
ناگاه کسی را در کاری افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
همبستگی، یک پارچگی، هماهنگی، یگانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
Alliance, Unification, Union, Unity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
alliance, unification, union, unité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
alianza, unificación, unión, unidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
aliansi, penyatuan, persatuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
พันธมิตร , การรวมตัว , สหภาพ , ความสามัคคี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
alliantie, vereniging, unie, eenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
联盟 , 统一 , 团结
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
alleanza, unificazione, unione, unità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
aliança, unificação, união, unidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
sojusz, unifikacja, związek, jedność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
союз , об'єднання , єдність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
Allianz, Vereinigung, Einheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
союз , объединение , единство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
गठबंधन , एकीकरण , संघ , एकता
دیکشنری فارسی به هندی