ابن قاضی محمد ملقب به نظام الدین. وی المصادر زوزنی را بخط نسخ نوشته و نسخۀ آن در کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است. رجوع به فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 284 شود سید... پسرسیدنظام الدین سلطانعلی موسوی خواب بین. وی بصفت فضل و وقوف در نظم اشعار ترکی و فارسی اتصاف داشت. (از حبیب السیر ص 206). و رجوع به مجالس النفائس ص 138 شود
ابن قاضی محمد ملقب به نظام الدین. وی المصادر زوزنی را بخط نسخ نوشته و نسخۀ آن در کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است. رجوع به فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 284 شود سید... پسرسیدنظام الدین سلطانعلی موسوی خواب بین. وی بصفت فضل و وقوف در نظم اشعار ترکی و فارسی اتصاف داشت. (از حبیب السیر ص 206). و رجوع به مجالس النفائس ص 138 شود
نعت تفضیلی است از فضل مقابل نقص. ج، افضلون، افاضل. مؤنث: فضلی ̍. ج، فضلیات، فضل. (از اقرب الموارد). فاضل در حسب و در علم و جز آن و مادام که نکره باشد واحد و جمع و مذکر ومؤنث در وی یکسان است و برخلاف هرگاه الف و لام بر آن داخل شود و یا اضافه گردد، چنین نیست. (ناظم الاطباء). افزون تر. (آنندراج). فاضل تر. (مهذب الاسماء نسخۀخطی). بافضل تر. برتر. امثل. افزونتر. سرآمده. فزونتر. اشرف. (یادداشت مؤلف) : و اصطفاه من افضل قریش حسبا و اکرمها نسبا. (تاریخ بیهقی ص 298). او افضل انبیاست لیکن آمد پس از انبیا بگیهان. خاقانی. - امثال: افضل الاعمال احمزها، افضل اعمال آن است که استوارتر و قوی ترست. (یادداشت مؤلف). از روایات است. مراد آن است که برترین اعمال سخت و مشکلترین آنهاست.
نعت تفضیلی است از فضل مقابل نقص. ج، افضلون، افاضل. مؤنث: فُضْلی ̍. ج، فضلیات، فُضَل. (از اقرب الموارد). فاضل در حسب و در علم و جز آن و مادام که نکره باشد واحد و جمع و مذکر ومؤنث در وی یکسان است و برخلاف هرگاه الف و لام بر آن داخل شود و یا اضافه گردد، چنین نیست. (ناظم الاطباء). افزون تر. (آنندراج). فاضل تر. (مهذب الاسماء نسخۀخطی). بافضل تر. برتر. امثل. افزونتر. سرآمده. فزونتر. اشرف. (یادداشت مؤلف) : و اصطفاه من افضل قریش حسبا و اکرمها نسبا. (تاریخ بیهقی ص 298). او افضل انبیاست لیکن آمد پس از انبیا بگیهان. خاقانی. - امثال: افضل الاعمال احمزها، افضل اعمال آن است که استوارتر و قوی ترست. (یادداشت مؤلف). از روایات است. مراد آن است که برترین اعمال سخت و مشکلترین آنهاست.
ستمگایی کردن، بزرگ تباری، سپاسیدن، بخشندگی افزون کردن زیاد کردن، نیکویی کردن بخشش کردن فزون بخشیدن، سپاس نهادن، افزون آمدن، افزونی در حسب، بخشس، جمع افضالات
ستمگایی کردن، بزرگ تباری، سپاسیدن، بخشندگی افزون کردن زیاد کردن، نیکویی کردن بخشش کردن فزون بخشیدن، سپاس نهادن، افزون آمدن، افزونی در حسب، بخشس، جمع افضالات