- افانین
- جمع افنون، شاخه ها، هنرها جمع افنان و جمع ال، جمع شاخه های درخت
معنی افانین - جستجوی لغت در جدول جو
- افانین
- فنن ها، شاخه های درخت، جمع واژۀ فنن
- افانین ((اَ نِ))
- شاخه درخت، انواع سخن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تثنیه اذان (در حالتهای نصبی و جری) اذان و اقامه
آساها
منتشر کردن، انتشار، ساطع کردن
فرانسوی پرچم سیخک گل
فرانسوی سینه کفتری
نانی که از آرد ارزن پخته شود
جمع رکن، استون ها، دیوانیان دیوانمردان، جمع ارکان، جمع رکن ستونها. یا اراکین دولت. سران دولت
تثنیه اذان (در حالت رفعی) : اذان و اقامه
تزده ها نورده ها یافته ها، جمع اسناد جمع در جمع سند
از پارسی استوانه ها، ستون ها جمع اسطوانه. ستونها رکن ها ارکان، بزرگان برجستگان: ازاساطین عصر خویش بود
گیاهی است بیابانی برگهایش شبیه برگ ابهل و بلندیش شبیه غلاف لوبیا جا داردتخمهایش سیاه و در طب بکار میرود
جمع استوانه
سینه کفتری
نهایی
هشتاد ثمانون
جمع اقنوم، بن هست ها جمع اقنوم یا اقانیم ثلاثه
انداختن، بر زمین زدن
دور کردن، ساقط کردن، فرش گستردن، انداختن
جمع افواه، دهان ها، دارچین جمع افوه و جمع ال، جمع فوه. دهانها، داروهای خوشبو که در غذا ریزند توابل
جمع افعال، پویه ها جمع افعال جمع الجمع. فعل فعلها کنشها کردارها. یا افاعیل عروضی. ارکان عروضی
جمع افریز، یونانی به تازی رفته بر زین ها
گونه گون آوردن دلنشین گفتن
منسوب به افغان و افغانستان. ساخته افغانستان، از مردم افغانستان که معادل 2 ریال ایرانست
افشاندن
ریختن و پاشیدن پراکنده کردن
یونانی تازی شده خاراگوش از گیاهان (گویش گیلکی) در منک
یونانی تازی شده خاراگوش از گیاهان (گویش گیلکی) در منک
یونانی راسن از گیاهان دارویی
منی خود بینی خودخواهی
منی، خودبینی خودستایی خویشن بینی کبر غرور
جمع ایوان، از پارسی ایوان ها کاخ ها
جمع خان، از ریشه ترکی ساخته فارسی گویان سروران میران جمع خان خانان پادشاهان امیران