جدول جو
جدول جو

معنی اساطین

اساطین
جمع اسطوانه، ستون ها، ارکان، مجازاً بزرگان، برجستگان
تصویری از اساطین
تصویر اساطین
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اساطین

اساطین

اساطین
از پارسی استوانه ها، ستون ها جمع اسطوانه. ستونها رکن ها ارکان، بزرگان برجستگان: ازاساطین عصر خویش بود
فرهنگ لغت هوشیار

اساطین

اساطین
جَمعِ واژۀ اسطوانه، بمعنی ستون. (غیاث اللغات) (کنز اللغات).
لغت نامه دهخدا

اساطیر

اساطیر
جمع اسطوره، افسانه ها، افسانه های باستان درباره خدایان و پهلوانان
اساطیر
فرهنگ فارسی معین

اساطیر

اساطیر
اسطوره ها، قصه ها و حکایت های بازمانده از دوران باستان دربارۀ خدایان، قهرمانان، جمعِ واژۀ اسطوره
اساطیر
فرهنگ فارسی عمید

اصاطین

اصاطین
جَمعِ واژۀ اصطوانه. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). رجوع به اصطوانه شود
لغت نامه دهخدا

اساطیل

اساطیل
جَمعِ واژۀ اسطول، بمعنی دسته ای از کشتی: و لهذا الملک (الملک غلیام) بمدینه مسینه المذکوره دارصنعه (البحر) تحتوی من الأساطیل علی ما لایحصی عدد مراکبه. (رحلۀ ابن جبیر)
لغت نامه دهخدا