- اغلا
- جوشاندن دیگ، گران خریدن گرانخری، بالیدن اغلاف: نیام ساختن، در نیام کردن، گران خریدن، گرانبها یافتن، گران کردن، قیمت چیزی، گران خریدن، گرانبها یافتن، گران کردن، قیمت چیزی
معنی اغلا - جستجوی لغت در جدول جو
- اغلا
- گران کردن نرخ، گران بها یافتن، گران خریدن، جوشانیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پسر پسر بچه
جمع غل، کندها، یاره های آهنین دشمن کامی ماری (خیانت)، تیز نگریستن، تشنه داشتن، لغزیدن درسخن جمع غل. بندها بندهای آهنین، گردن بندها. خیانت کردن، کینه داشتن کین ورزیدن، کینه ورزیدن
دربستن، پیچیدن گرایی، وا داشتن، به خشم آوردن در بستن بستن در، پیچیده گفتن دشوار گفتن، دشوارگویی. پیچیده گویی، جمع اغلاقات
جمع غلاف، پوشه ها نیام ها پوشین ها تلوسه ها نیام غلاف پوشش ساختن در پوشه کردن در نیام کردن نیاماندن
جمع غلیظ، درشتناک درشته ها سفت ها دفزک ها درست گویی، سفت کردن دژوا خاندن سخن درشت، چیزهای درشت
جمع غلط، نادرست ها لغزه ها (لغزه خطا) (ذبیح بهروز درفرهنگ کوچک این واژه را پارسی و درست آن را غلت دانسته شاید از غلتیدن) نادرست گری به لغزش انداختن دشگیری جمع غلط خطاها اشتباهها، جمع غلط، غلط ها، به غلط انداختن
غلق ها، قفل یا کلون درها، درهای بزرگ، جمع واژۀ غلق
غلط ها، سهوها، خطاها، اشتباه ها، خطا کردن ها، جمع واژۀ غلط
جمع غلط، غلط ها، اشتباها
غل ها، طوق و بند آهنی که به گردن یا دست و پای زندانیان می بستند، جمع واژۀ غل
شیرین گری، شیرین یابی، ساییدن سرمه
تهی کردن، تهی شدن، هم نشینی، بی شوی گشتن، دست برداشتن
فرو گذاشتن، کار به گردن کسی گذاشتن، آب کشیدن، زشت گویی، خویشی جستن، فرنود آوری (فرنود دلیل)، پاره دادن
فراموشانیدن کسی را چیزی، اندوه بدر بردت، تسلیت
خواندن سگ ستور
از آغاز
دست کم
بیشتر
نخست
بهیچوجه، ابداً، هرگز، هرگز هیچ بن از کنده هرگز قطعا اساسا از بن
بلند، نفیس، برگزیده ای از هر چیز، اعلاتر، بهتر، بلند کردن، بر کشیدن بر آوردن، افراشتن، برتر بلندتر بالاتر، برگزیده از هر چیز. یا اعلی وادنی. برتر و فروتر. یا اعلی و اسفل. بالاتر و پایین تر و برتر و فروتر. توضیح این کلمه را ایرانیان گاه بصورت (اعلا) نویسند. یا اعلی حضرت. عنوانی مخصوص شاهان و سلاطین
کمترین دست کم کمیست
گمراهی، ضلالت
بی نیازی، سود رسانی بی نیاز کردن، توانگری دادن، بی نیاز کردن، توانگری دادن
بیهوش شدن، بیهوش کردن، بیهوشی: (مریض بحال اغماء افتاده است)
بیشتر، چیره تر، ستبرتر گران بهاتر بیش بهاتر گرانتر. ترکی پسر بچه پسرک ریتک
درنیام نیامک دول نبریده فراخسال زندگانی فراخ پوشه دار