- اعلاک (اَ)
جمع واژۀ علک، بمعنی صمغ صنوبر و هر صمغی جز آن. (از اقرب الموارد) ، به اشراف درآوردن و شاخص ساختن مرد خویشتن را چنانکه بهنگام خصومت و فحاشی: اعلنبی الرجل، اشرف و اشخص نفسه کما یفعل عند الخصومه و الشتم. (از اقرب الموارد). اعلنباءالرجل، و هو ان یشرف الرجل و یشخص نفسه کما یفعل عند الخصومه و الشتم. (منتهی الارب). و در انسان نیز بمعنای آمادۀ جنگ گردیدن استعمال می شود. (از ناظم الاطباء)
