جدول جو
جدول جو

معنی اعتنار - جستجوی لغت در جدول جو

اعتنار
به یکسو شدن، کناره گزیدن
تصویری از اعتنار
تصویر اعتنار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتذار
تصویر اعتذار
شکایت نمودن، عذر خواستن، پوزش خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
پوشنه نهادن (پوشنه جلد معجر) روسری بستن، دستار نهادن، زاییدن پس از نومیدی (یائسگی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتبار
تصویر اعتبار
قول واعتماد، اطمینان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتیار
تصویر اعتیار
ایرمان گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتوار
تصویر اعتوار
دست به دست کردن، به پستاگرفتن (پستا نوبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتنان
تصویر اعتنان
پیش گرفتن، پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتناق
تصویر اعتناق
کاری را به گردن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتناف
تصویر اعتناف
بد آمدن، ندانم کاری، نپسندیدن ناخوش داشتن، به زور گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتناش
تصویر اعتناش
دست به گردن شدن، به زور گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتمار
تصویر اعتمار
سر پوشیدن، آهنگیدن، دستار بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتفار
تصویر اعتفار
بر زمین زدن، برتاختن، خاک آلودگی، برخاک افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتصار
تصویر اعتصار
فشار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتسار
تصویر اعتسار
سخت گیری تنگ گرفتن، ستمگری زورگویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتبار
تصویر اعتبار
اعتماد، قدر، منزلت، آبرو، در علم اقتصاد حق خرید کالا یا استفاده از خدمات بدون پرداخت فوری پول، راستی، درستی، چیزی یا کسی را با دیگری قیاس کردن، چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی کردن، عبرت گرفتن، پند گرفتن، در علم اقتصاد مبلغی که در بودجه برای کارهای مشخص درنظر گرفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتصار
تصویر اعتصار
فشردن، فشردن انگور یا جامه که آب آن گرفته شود، بیرون آوردن مال از دست کسی به عنوان غرامت یا به جهت دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتناق
تصویر اعتناق
دست به گردن یکدیگر انداختن، به گردن گرفتن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتزار
تصویر اعتزار
عزیز شدن، گرامی شدن، عزت، ارجمندی، عزیز شمردن، گرامی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتوار
تصویر اعتوار
((اِ))
دست به دست دادن، به یکدیگر عطا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتناق
تصویر اعتناق
((اِ تِ))
دست به گردن یکدیگر انداختن، امری را به گردن گرفتن، نوازش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتناء
تصویر اعتناء
((اِ تِ))
اهتمام ورزیدن به کاری، توجه داشتن به کسی یا کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتذار
تصویر اعتذار
((اِ تِ))
پوزش خواستن، گله کردن، پوزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتبار
تصویر اعتبار
((اِ تِ))
پند گرفتن، آبرو، قدر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتذار
تصویر اعتذار
عذر خواستن، پوزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتبار
تصویر اعتبار
Credibility, Validity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
надежность , действительность
دیکشنری فارسی به روسی
Glaubwürdigkeit, Gültigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
достовірність , дійсність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
wiarygodność, ważność
دیکشنری فارسی به لهستانی
可信度 , 有效性
دیکشنری فارسی به چینی
credibilidade, validade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
crédibilité, validité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
betrouwbaarheid, geldigheid
دیکشنری فارسی به هلندی