جدول جو
جدول جو

معنی اعتناق

اعتناق
دست به گردن یکدیگر انداختن، به گردن گرفتن چیزی
تصویری از اعتناق
تصویر اعتناق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اعتناق

اعتناق

اعتناق
دست به گردن یکدیگر انداختن، امری را به گردن گرفتن، نوازش
اعتناق
فرهنگ فارسی معین

اعتناق

اعتناق
دست به گردن یکدیگر زدن در حرب و جز آن. (منتهی الارب). دست به گردن همدیگر زدن در حرب و جز آن. (آنندراج). دست به گردن یکدیگر زدن در جنگ و جز آن. (ناظم الاطباء). دست به گردن یکدیگر را گرفتن. (المصادر زوزنی). دست به گردن یکدیگر فراکردن. (تاج المصادر بیهقی). دست بر گردن یکدیگر قرار دادن و این بجنگ و امثال آن اختصاص دارد و بسیار باشد که کلمات: اعتناق، تعانق و معانقه را بجای هم بکار برند. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

اعتناف

اعتناف
بد آمدن، ندانم کاری، نپسندیدن ناخوش داشتن، به زور گرفتن
اعتناف
فرهنگ لغت هوشیار