جدول جو
جدول جو

معنی اعتداء - جستجوی لغت در جدول جو

اعتداء
(هَُ نَ پَرْ وَ)
ستم کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). بیداد کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). ظلم. ستم. تجاوز از حق و عدل. (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا
اعتداء
دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اعتداء
((اِ تِ))
ستم کردن
تصویری از اعتداء
تصویر اعتداء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
میانه روی، حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت، میانه حال شدن، برابر شدن، راست شدن
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
متعدد شدن، به شمار آمدن، در شمار آوردن، اعتنا کردن و اهمیت گذاشتن به چیزی، پشت گرمی، اعتماد، عده نگه داشتن، آنچه در تصرف یا مالکیت کسی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتقاء
تصویر اعتقاء
به آب رسیدن از شاخه به شاخه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتداء
تصویر اهتداء
راه بردن، راه یافتن، هدایت شدن، راه راست رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تقلید و متابعت و پیروی کردن، پیروی، پس نمازی دنبال پیشنماز به نماز ایستادن پیروی کردن،از پی در آمدن تقلید کردن، نماز گزاردن پشت سر امام جماعت، پیروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتزاء
تصویر اعتزاء
باز بستن خود ستایی در نبرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتصاء
تصویر اعتصاء
تکیه کردن، بر عصا، دستواره ساختن، کاربرد دستواره، زدن، شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتفاء
تصویر اعتفاء
بخشش خواستن نیکی خواستن دهش خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتماء
تصویر اعتماء
گزینش، آهنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
مساوی شدن، میانه حال شدن در کمیت وکیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتذاء
تصویر اعتذاء
تاته خوردن خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
بشمار آوردن، چیزی را اهمیت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتداء
تصویر ارتداء
چادر بر خویشتن افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتناء
تصویر اعتناء
((اِ تِ))
اهتمام ورزیدن به کاری، توجه داشتن به کسی یا کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
((اِ تِ))
میانه روی، حد میانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتلاء
تصویر اعتلاء
((اِ تِ))
برتری یافتن، بلند شدن، بلندی، برتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
((اِ تِ))
به حساب آوردن، اعتماد داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتداء
تصویر اقتداء
((اِ تِ))
پیروی کردن، نماز گزاردن پشت سر امام جماعت، پیروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابتداء
تصویر ابتداء
آغاز، آغازیدن، نخست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
میانه روی، ترازینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
Temperance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
tempérance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
умеренность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
Mäßigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
стриманість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
umiarkowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
节制
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
temperança
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
temperanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
templanza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
matigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
ความพอประมาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی