- اعاذه
- پناه دادن
معنی اعاذه - جستجوی لغت در جدول جو
- اعاذه ((اِ ذِ))
- اعاذت، پناه دادن، نگه داری کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یاری، کمک
دستگیری یاوری دستمردی خاقانی را به دستمردی از خاک به آدمی تو کردی (تحفه العراقین خاقانی) یاری کردن یاری دادن کمک کردن، یاری مدد کمک، جمع اعانات. یا اعانه باثم (اعانت باثم) کسی را در گناه کردن یار شدن، یا جمع کردن اعانه. گرد آوردن وجه نقد از مردم برای کمک بکسی که محتاج است
زن و بچه داشتن، درویشی بی برگی، آزمندیدن
گذران، زنده گرداندن، توشه دادن زنده داشتن، زنده گردانیدن زندگی بخشیدن، زندگانی کردن معیشت کردن، گذران: از چه محل اعاشه میکند ک توضیح معنی اخیر تازه است و پیشینیان بجای آن (معاش) میگفتند
چیزی را به کسی عاریه وقرض دادن
پناه دادن رهانیدن، نگاه داشتن
باز گردانیدن، بر گردانیدن بجائی، خوی گرفتن بچیزی
یاری کردن، یاری دادن، کمک کردن
زندگانی کردن، روزی فراهم آوردن
بازگردانیدن، برگردانیدن، چیزی را به جای خود بازگردانیدن، از سر گرفتن، دوباره گفتن سخن، تکرار