مکرر کردن. (فرهنگ نظام). دوباره. (ناظم الاطباء). مکرر کردن: دیروز هرچه مطلب خود را اعاده کردم کسی گوش نداد. (فرهنگ نظام). تکرار کردن. از نو کردن. از سر کردن. بار دوم کردن. باز کردن. (یادداشت مؤلف) : یکی از ملوک را مرضی هائل بود که اعادۀ ذکر آن ناکردن اولیتر. (گلستان).
بازگردانیدن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل ص 15). چیزی را بجای خود بازگردانیدن. (ناظم الاطباء). اعاده چیزی به جایی، بازگردانیدن آن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). بازبردن چیزی را. برگردانیدن به جایی. (از متن اللغه).