جدول جو
جدول جو

معنی اطراز - جستجوی لغت در جدول جو

اطراز(بِ گَ / بِ نِ گَ)
نقش کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به اطراز شود
لغت نامه دهخدا
اطراز(خوا / خا)
نقش کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به اطّراز شود
لغت نامه دهخدا
اطراز
نگاشتن، روشکاری
تصویری از اطراز
تصویر اطراز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اطراد
تصویر اطراد
دنبال هم شدن کار، در پی یکدیگر آمدن، از پی هم شدن کاری یا امری، در ادبیات در فن بدیع آوردن نام ها و لقب های ممدوح یا نام های پدران او به ترتیب و بدون واسطۀ لفظ دیگر مانند این شعر، برای مثال ترتیب ملک و قاعدۀ دین و رسم داد / عبدالحمید احمد عبدالصمد نهاد (ابوالفرج دونی - ۵۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اطراف
تصویر اطراف
طرف ها، سوها، جهت ها، ناحیه ها، اطراف ها، مقدار ها، مرز ها، جمع واژۀ طرف، طرف ها، چشم ها، سوها، جهتها، بهره ها، فایده ها، کمربندها، جمع واژۀ طرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افراز
تصویر افراز
پسوند متصل به واژه به معنای افراخته مثلاً سرافراز، گردن افراز، مقابل نشیب، فراز، بالا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احراز
تصویر احراز
رسیدن به چیزی، به دست آوردن، فراهم آوردن، محرز شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابراز
تصویر ابراز
ظاهر ساختن، آشکار کردن، بیرون آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اطراب
تصویر اطراب
به طرب آوردن، به طرب درآوردن کسی را
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اطراح
تصویر اطراح
افکندن، انداختن، دور انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اطراح
تصویر اطراح
انداختن، دور کردن کسی یا چیزی را، افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
نیک ستایی، درانگبین پروردن، گزافگویی نیک ستودن کسی را مبالغه کردن در مدح کسی، تازه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطراب
تصویر اطراب
جمع طرب، فرح، حزن، حرکت وشوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطراد
تصویر اطراد
دور کردن وراندن کسی را جاری وروان شدن جاری وروان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احراز
تصویر احراز
فراهم آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطرار
تصویر اطرار
بر آغالیدن (تحریص)، خوار کردن، ناز و گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابراز
تصویر ابراز
بیرون آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجراز
تصویر اجراز
جمع جرز، پارسی تازی گشته گرزها به گلو گیراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افراز
تصویر افراز
بلندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطرام
تصویر اطرام
چرک دندانی، گنده دهنی
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بارافکنی دام گستردن، خاموش ماندن، سر به پایین افکندن، چشم فروبستن ترکی برآسودن لنگر انداختن بارافکندن ترکی ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطراف
تصویر اطراف
جمع طرف، کناره ها و گوشه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطراس
تصویر اطراس
جمع طرس، نامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احراز
تصویر احراز
((اِ))
فراهم آوردن، جمع کردن، پناه دادن، جای دادن، به دست آوردن، رسیدن به چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افراز
تصویر افراز
((اِ))
جدا کردن، بیرون دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افراز
تصویر افراز
((اَ))
بلندی، فراز، کرسی، منبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطراف
تصویر اطراف
جمع طرف، کناره ها گوشه ها، پیرامون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطراد
تصویر اطراد
((اِ))
کسی را طرد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطراد
تصویر اطراد
((اِ طِّ))
روان شدن کار، راست آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطراح
تصویر اطراح
((اِ))
دور انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطراب
تصویر اطراب
((اِ))
کسی را به طرب آوردن، سرود گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطراء
تصویر اطراء
نیک ستودن کسی را، تازه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابراز
تصویر ابراز
((اِ))
بروز دادن، بیرون آوردن، آشکار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطراف
تصویر اطراف
پیرامون، کناره ها، سوی ها، گوشه ها، کناره ها، گوشه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابراز
تصویر ابراز
آشکاری، نشان دادن، آشکارکردن، نمایانی، نمایش
فرهنگ واژه فارسی سره