- اضکل
- برهنه نخت
معنی اضکل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند حیله و تزویر حیله و تزویر
لرزه گروه
مایعی است فرارکه دارای طعم تند و سوزان میباشد و بر دو قسم است یکی الکل اتیلیک که در تمام نوشابه های خمری شراب و عرق و امثال آنها موجود است و آن را الکل سفید هم میگویند و دیگر الکل متیلیک که از تقطیر چوب به دست میاید و در صنعت به کار میرود
خیار شنبر
ویژگی اسبی که دست راست و پای چپش سفید باشد
مایعی فرّار، با طعم تند و سوزان که در صنعت داروسازی و تهیۀ مشروبات الکلی به کار می رود. محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت، الکل سفید
الکل اتیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ با بوی مطبوع و طعم تند که در نوشابه های الکلی موجود است و در داروسازی و صنعت به کار می رود
الکل متیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ و سمّی که از تقطیر چوب به دست می آید و در صنعت و طب به کار می رود. عرق چوب، الکل چوب، الکل صنعتی
الکل اتیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ با بوی مطبوع و طعم تند که در نوشابه های الکلی موجود است و در داروسازی و صنعت به کار می رود
الکل متیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ و سمّی که از تقطیر چوب به دست می آید و در صنعت و طب به کار می رود. عرق چوب، الکل چوب، الکل صنعتی
خوشگل تر، خوش صورت تر
دشوارتر، سخت تر، مشکل تر
آن که در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد، کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد
((اَ کُ))
فرهنگ فارسی معین
جسمی است آلی، فرّار و دارای مزه تند که در پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد، مشروب سکرآور مانند، شراب، ویسکی و عرق
بار، خوردن، خورش
گمراهتر، باضلالت تر
خوردن
گمراه تر
خوردن، فرو بردن غذا از گلو، چیزی در دهان گذاشتن و فرو دادن، نوشیدن، ساییدن، به ناروا تصرف کردن مثلاً با کلک پولم را خورد، جلوگیری از بروز حالتی مانند گریه یا خنده مثلاً گریه اش را خورد، هماهنگ و منطبق بودن مثلاً اخلاقش به من نمی خورد، اصابت کردن مثلاً تیر به هدف خورد، کتک خوردن، برخورد کردن، مواجه شدن مثلاً زود برو که به باران نخوری، فرسودن مثلاً نم، آهن را خورده بود