- اصباح
- صبح کردن، بامداد کردن
معنی اصباح - جستجوی لغت در جدول جو
- اصباح ((اِ))
- بامداد کردن، درآمدن بامداد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بهره پردازی بهره پرداختن
پهن کردن، خواهندن را راندن، گرایاندن گرایش دادن
بامداد شراب خوردن صبوحی کردن
جمع صبغ، رنگها
لبه ها کناره ها، جمع صبر، درنگ ها درنگ کردن درنگیدن، شکیبا گردانیدن، ترش شدن شیر
چهره دیگر بخشیدن، دین گردانی
جمع شبح، تن ها، تاردیسان (تاردیس شبح)، سایه ها، سیاهی ها: سیاهی از دور جمع شبح. تنها کالبدها، سایه ها، سیاهیها که از دور دیده شود
بازسازی
افسارکشی، لگام کشی
ویرایش، سامان دادن، آراستن، پیراستن موی، سازش دادن به کردن نیک کردن بسامان کردن سازش دادن، آرایش دادن صورت و موی سر، جمع اصلاحات. راست کردن عصا و چوب را بر آتش، بصلاح آوردن، سازش کردن، آراستن، درست کردن
لگام کشیدن کشیدن افسار
زشت آوردن، زشت یافتن
کلانسالی
چراغ، ظرف یا قدحی که در آن صبوحی بخورند
صبغ ها، رنگ ها، نان خورش ها، جمع واژۀ صبغ
ربح ها، نزول ها، بهره ها، نفع ها، سود ها، جمع واژۀ ربح
صبوحی کردن، صبوحی زدن، صبوح نوشیدن، در بامداد شراب خوردن
برطرف کردن عیب و ایراد چیزی، درست کردن مثلاً اصلاح خط فارسی،
تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر و صورت، برطرف کردن ایرادات نوشته، ویرایش کردن مثلاً این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد،
از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آموزش
اصلاح دادن: صلح دادن، آشتی دادن، صلح و آشتی برقرار کردن
اصلاح کردن: به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر و صورت، برطرف کردن ایرادات نوشته، ویرایش کردن مثلاً این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد،
از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آموزش
اصلاح دادن: صلح دادن، آشتی دادن، صلح و آشتی برقرار کردن
اصلاح کردن: به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
چراغ، سراج، ظرف یا قدحی که در آن صبوحی بخورند
جمع شبح، کالبدها، تن ها، سایه ها، سیاهی ها که از دور دیده شود
شبح ها، ارواح خبیث مردگان، شخص ها، تن ها، کالبدها، جمع واژۀ شبح
Remediation
исправление
Abhilfe
виправлення
naprawa
remediação
rimedio