جمع واژۀ صبح، بمعنی بامداد. (منتهی الارب) (آنندراج). بامدادها. (غیاث اللغات) (تاج العروس). قال اﷲ عزوجل: فالق الاصباح، فراء گوید اگر اصباح و امساء (بفتح) بخوانیم جمع مساء و صبح است مانند ابکار و ابکار (بفتح و کسر) ، شاعر گوید: أفنی ̍ ریاحاً و ذوی ریاح تناسخ الامساء و الاصباح. (از تاج العروس)
جَمعِ واژۀ صبح، بمعنی بامداد. (منتهی الارب) (آنندراج). بامدادها. (غیاث اللغات) (تاج العروس). قال اﷲ عزوجل: فالق الاصباح، فراء گوید اگر اصباح و امساء (بفتح) بخوانیم جمع مساء و صبح است مانند ابکار و ابکار (بفتح و کسر) ، شاعر گوید: أفنی ̍ ریاحاً و ذوی ریاح تناسخ الامساء و الاصباح. (از تاج العروس)
برطرف کردن عیب و ایراد چیزی، درست کردن مثلاً اصلاح خط فارسی، تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر و صورت، برطرف کردن ایرادات نوشته، ویرایش کردن مثلاً این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد، از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آموزش اصلاح دادن: صلح دادن، آشتی دادن، صلح و آشتی برقرار کردن اصلاح کردن: به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
برطرف کردن عیب و ایراد چیزی، درست کردن مثلاً اصلاح خط فارسی، تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر و صورت، برطرف کردن ایرادات نوشته، ویرایش کردن مثلاً این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد، از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آموزش اصلاح دادن: صلح دادن، آشتی دادن، صلح و آشتی برقرار کردن اصلاح کردن: به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
ویرایش، سامان دادن، آراستن، پیراستن موی، سازش دادن به کردن نیک کردن بسامان کردن سازش دادن، آرایش دادن صورت و موی سر، جمع اصلاحات. راست کردن عصا و چوب را بر آتش، بصلاح آوردن، سازش کردن، آراستن، درست کردن
ویرایش، سامان دادن، آراستن، پیراستن موی، سازش دادن به کردن نیک کردن بسامان کردن سازش دادن، آرایش دادن صورت و موی سر، جمع اصلاحات. راست کردن عصا و چوب را بر آتش، بصلاح آوردن، سازش کردن، آراستن، درست کردن