- اشباه
- جمع شبه، مانند، امثال، مانندان، نظایر
معنی اشباه - جستجوی لغت در جدول جو
- اشباه
- شبه ها، مثل مانندها، جمع واژۀ شبه
- اشباه ((اِ))
- به چیزی یا کسی مانند شدن
- اشباه ((اَ))
- جمع شبیه، مانندها، مثل ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مانند چیزی شدن، مانند شدن، چیزی را به غلط عوض چیزی گرفتن، شک وشبهه، سهو وخطا
جمع شبکه، دامها، جمع شبکه، دام ها دامه ها
سیر گردانیدن، سیر کردن، سیراب گردانیدن، رنگ سیر خورانیدن جامه را، بسیار و وافر کردن، گشاده کردن
جمع شبح، تن ها، تاردیسان (تاردیس شبح)، سایه ها، سیاهی ها: سیاهی از دور جمع شبح. تنها کالبدها، سایه ها، سیاهیها که از دور دیده شود
برانگیختن، پیر شدن
فرزند زیرک داشتن، داد وهش، بزرگداشت، نشان از پدر داشتن، بالیدن
توده مردم، داراک ناروا
بیخود گردانیدن
کژی، لغزش، نادرست، نرسپان، نادرستی، کوتاهی
بیدار کردن، فراموش کردن
دانستن، در یافتن
سیری، بسیار و وافر کردن، پر کردن، در علم شیمی جذب کامل یک محلول در حلاّل به طوری که بیش از آن حل نشود، در پزشکی نهایت تحمل بدن برای جذب داروهای طبی، در علوم ادبی در دستور زبان عربی، سیر خواندن فتحه، کسره یا ضمه به طوری که حرف مناسب آن به وجود آید، یعنی از فتحه «الف» و از کسره «ی» و از ضمه «و» تولید شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت مابعد الف تاسیس مانند کسرۀ حرف «یا» در کلمۀ شمایل و مایل و فتحۀ واو در کلمۀ داور و یاور و ضمۀ حرف «ها» در کلمۀ تجاهل و تساهل
مانند شدن چیزی به چیز دیگر در نظر انسان، یکی را به جای دیگری گرفتن، کاری به غلط انجام دادن، سهو، خطا
شناوری، شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، آشناه، شناه، شنار، اشناب، شناو، آشناب، سباحت، اشنه، آشنا
جمع شبح، کالبدها، تن ها، سایه ها، سیاهی ها که از دور دیده شود
شبل ها، بچه های شیر که بتواند شکار کند، شیربچه ها، جمع واژۀ شبل
شبح ها، ارواح خبیث مردگان، شخص ها، تن ها، کالبدها، جمع واژۀ شبح
Blunder, Mistake, Erroneousness, Fallacy, Incorrectness, Mistaken, Wrongness
Satiation, Saturation
ошибка , заблуждение , некорректность , ошибочный , неправильность
одинаковость , насыщение
Fehler, Trugschluss, Unrichtigkeit, falsch, Fehlerhaftigkeit
(DE) Sättigung, Sättigung
помилка , хибність , некоректність , помилковий
подібність , насичення
błąd, fałszywe rozumowanie, niepoprawność, błędny, błędność
(PL) nasycenie, nasycenie