جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اشبال

اشبال

اشبال
شبل ها، بچه های شیر که بتواند شکار کند، شیربچه ها، جمعِ واژۀ شبل
اشبال
فرهنگ فارسی عمید

اشبال

اشبال
جَمعِ واژۀ شِبْل.
- ابواشبال، شیر بیشه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

اخبال

اخبال
آیشت دهی: زمین را یک سال بکارند و سالی چند رها کنند تا نیرو گیرد
اخبال
فرهنگ لغت هوشیار

اسبال

اسبال
خوشه ها پایین کشیدن شلوار فرو گذاشتن پرده، خوشه کردن، بارش باران، ریزش اشک باران باریدن پیاپی باریدن، بسیار سخن بر کسی گفتن، جاری کردن روان ساختن، فرو گذاشتن جامه و پرده و مانند آنها
فرهنگ لغت هوشیار