جدول جو
جدول جو

معنی اشناه

اشناه
شناوری، شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، آشناه، شناه، شنار، اشناب، شناو، آشناب، سباحت، اشنه، آشنا
تصویری از اشناه
تصویر اشناه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشناه

اشناه

اشناه
شنا. اشنا. اشناو. آشنا. اشناب:
از بحر ثنای تو به شکر نعم تو
ساحل نخُوهم یافت به زورق نه به اشناه.
سوزنی.
مخفف آشناه (شناور). لفظمذکور در سنسکریت آشنان است یعنی غسل و بدن شستن. (فرهنگ نظام). رجوع به شناو و آشنا و اشناو و اشناب شود، خار و خاشاکی که روی آب باشد. (شعوری ج 1 ص 149)
لغت نامه دهخدا

اشنان

اشنان
پارسی تازی گشته اشنان از گیاهان درختچه ایست از تیره اسفناجیان که خاص نواحی گرم و کویری است و گاه در سواحل دریای شور میروید. دارای برگهای متناوب با گلهای منفرد و یا دوتایی (دوقلو) اشنون اشنوم اشنیان بلار بلال
فرهنگ لغت هوشیار