معنی اشبال اشبال شبل ها، بچه های شیر که بتواند شکار کند، شیربچه ها، جمع واژۀ شبل تصویر اشبال فرهنگ فارسی عمید
اسبال اسبال خوشه ها پایین کشیدن شلوار فرو گذاشتن پرده، خوشه کردن، بارش باران، ریزش اشک باران باریدن پیاپی باریدن، بسیار سخن بر کسی گفتن، جاری کردن روان ساختن، فرو گذاشتن جامه و پرده و مانند آنها فرهنگ لغت هوشیار