هانری آلفونس. ادیب فرانسوی، مصنف کتابهایی راجعبه انگلستان، مولد وی پاریس 1814 میلادی و وفات 1876، اندیشه مند را نیز گفته اند که صاحب فکر و خیال باشد. (برهان). و ظاهراً این معنی بر اساسی نیست
هانری آلفونس. ادیب فرانسوی، مصنف کتابهایی راجعبه انگلستان، مولد وی پاریس 1814 میلادی و وفات 1876، اندیشه مند را نیز گفته اند که صاحب فکر و خیال باشد. (برهان). و ظاهراً این معنی بر اساسی نیست
نام شطی اساطیری که هفت بار گرد دوزخ میگردد. ژوپیتر و خدایان دیگر بدین شط سوگند یاد میکردندو درین صورت قسم آنان نقض نمیشد. آب آن اشخاص را روئین تن میکرد. طتیس، مادر اخیلوس، پاشنۀ فرزند خود را گرفته و در آن آب غسل داد و بهمین مناسبت همه اعضای او جز پاشنۀ پای وی، از تیر و سنان مصون بود
نام شطی اساطیری که هفت بار گرد دوزخ میگردد. ژوپیتر و خدایان دیگر بدین شط سوگند یاد میکردندو درین صورت قسم آنان نقض نمیشد. آب آن اشخاص را روئین تن میکرد. طِتیس، مادر اخیلوس، پاشنۀ فرزند خود را گرفته و در آن آب غسل داد و بهمین مناسبت همه اعضای او جز پاشنۀ پای وی، از تیر و سنان مصون بود
نومید شدن. (تاج المصادر بیهقی). نومید گردیدن. ناامید شدن. ناامیدی. نمیدی. یأس، استأتن الحمار، ماچه خر گشت خر نر، اتان گردید خر نر. (منتهی الارب) ، یعنی خوار گردید مرد پس از ارجمندی. - امثال: کان حماراً فاستأتن، یعنی خر نر بود پس ماده گردید، در حق کسی گویند که خوار گردد پس از ارجمندی و عزت. (منتهی الارب). ، فربه شدن شتران. (منتهی الارب)
نومید شدن. (تاج المصادر بیهقی). نومید گردیدن. ناامید شدن. ناامیدی. نمیدی. یأس، استأتن الحمار، ماچه خر گشت خر نر، اتان گردید خر نر. (منتهی الارب) ، یعنی خوار گردید مرد پس از ارجمندی. - امثال: کان حماراً فاستأتن، یعنی خر نر بود پس ماده گردید، در حق کسی گویند که خوار گردد پس از ارجمندی و عزت. (منتهی الارب). ، فربه شدن شتران. (منتهی الارب)
نام طایفه ای که اصلاً از نژاد مغول بوده و در بعض نواحی شمالی آسیا و اروپا بخصوص حدود اورال و ولگا بصورت کوچ نشین زندگی میکردند، جمعیت این قوم در حدود پانصد هزارتن است، این قوم اصولاً در نواحی مرکزی سیبری زندگی میکردند، وبعدها به نواحی اورال و ولگا روی آوردند و تحت اطاعت خان غازان و بعداً در 1480 میلادی زیر فرمان دولت روسیه درآمدند، اغلب متدین بدین اسلام بودند، باجسارت و فعالیت بسیار و اغلب در خدمات نظامی روسیه بکار میپرداختند، این نام در کتب اسلامی بصورت بشکیر نیز ضبط شده است، رجوع به باشکیر و باشکیرستان و باشقرد شود
نام طایفه ای که اصلاً از نژاد مغول بوده و در بعض نواحی شمالی آسیا و اروپا بخصوص حدود اورال و ولگا بصورت کوچ نشین زندگی میکردند، جمعیت این قوم در حدود پانصد هزارتن است، این قوم اصولاً در نواحی مرکزی سیبری زندگی میکردند، وبعدها به نواحی اورال و ولگا روی آوردند و تحت اطاعت خان غازان و بعداً در 1480 میلادی زیر فرمان دولت روسیه درآمدند، اغلب متدین بدین اسلام بودند، باجسارت و فعالیت بسیار و اغلب در خدمات نظامی روسیه بکار میپرداختند، این نام در کتب اسلامی بصورت بشکیر نیز ضبط شده است، رجوع به باشکیر و باشکیرستان و باشقرد شود
میدان اسب دوانی و میدان جنگ. اسپرس. اسپریز. اسپرز. اسپرسپ. اسفرسف. سپریس. (جهانگیری). اسبریس. (اوبهی). در اوستا بجای اسپریس، چرتا آمده و کلمه مرکب چرتو دراجو (درازای چرتا) که در بند 25 از فرگرد دوم وندیداد آمده در گزارش پهلوی (= زند، تفسیر اوستا) به اسپراس گردانیده شده و به اندازۀ درازای دو هاسر گرفته شده است. در کتاب پهلوی بندهش، فصل 26 بند اول، درباره اندازۀ هاسر آمده: ’یک هاسر، یک فرسنگ و یک فرسنگ هزارگام و هر گام دوپاست’. چنانکه از لغت اسپراس پهلوی پیداست، جزء آخر آن راس میباشد که در فارسی راه شده. سین پهلوی در فارسی هاء میشود، چون راس = راه، آگاسی = آگاهی، گاس = گاه، ماسی = ماهی و جز اینها. اسپریس از کلمات فارسی است که سین پهلوی در آن مانده است. بنابراین بگواهی مفسر اوستا در زمان ساسانیان و نامۀ پهلوی بندهش، اسپریس میدان تاخت و تاز اسب، بدرازای دو هزار گام است. (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 صص 224- 225). مؤلف برهان گوید: اسب ریس بر وزن و معنی اسپریز است که میدان و عرصۀ اسب دوانیدن باشد و بکسر اول هم هست و سین دوم نقطه دار هم آمده است و با کیش قافیه کرده اند - انتهی. میدان. (مؤید الفضلاء) (فرهنگ اسدی نخجوانی).
میدان اسب دوانی و میدان جنگ. اسپرس. اسپریز. اسپرز. اسپرسپ. اسفرسف. سپریس. (جهانگیری). اَسبریس. (اوبهی). در اوستا بجای اسپریس، چَرِتا آمده و کلمه مرکب چَرِتُو دراجَو (درازای چرتا) که در بند 25 از فرگرد دوم وندیداد آمده در گزارش پهلوی (= زند، تفسیر اوستا) به اَسپراس گردانیده شده و به اندازۀ درازای دو هاسر گرفته شده است. در کتاب پهلوی بندهش، فصل 26 بند اول، درباره اندازۀ هاسر آمده: ’یک هاسر، یک فرسنگ و یک فرسنگ هزارگام و هر گام دوپاست’. چنانکه از لغت اسپراس پهلوی پیداست، جزء آخر آن راس میباشد که در فارسی راه شده. سین پهلوی در فارسی هاء میشود، چون راس = راه، آگاسی = آگاهی، گاس = گاه، ماسی = ماهی و جز اینها. اسپریس از کلمات فارسی است که سین پهلوی در آن مانده است. بنابراین بگواهی مفسر اوستا در زمان ساسانیان و نامۀ پهلوی بندهش، اسپریس میدان تاخت و تاز اسب، بدرازای دو هزار گام است. (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 صص 224- 225). مؤلف برهان گوید: اسب ریس بر وزن و معنی اسپریز است که میدان و عرصۀ اسب دوانیدن باشد و بکسر اول هم هست و سین دوم نقطه دار هم آمده است و با کیش قافیه کرده اند - انتهی. میدان. (مؤید الفضلاء) (فرهنگ اسدی نخجوانی).
ژان اتین دمینیک. یکی از مشاهیر اطبای فرانسه. مولد وی تولوز 1772 میلادی ووفات سال 1844. شغل عمده وی معالجۀ دیوانگان بود تا بدین وسیله بمعاملات شدیده که تا آن زمان درباره این بینوایان روا میداشتند خاتمه دهد. وی اصول جدیدی بوجود آورد و در بیمارستانهای متعدد ریاست اطبا را داشت و یکی از اعضای آکادمی طب ّ و فنون پاریس بود
ژان اتین دمینیک. یکی از مشاهیر اطبای فرانسه. مولد وی تولوز 1772 میلادی ووفات سال 1844. شغل عمده وی معالجۀ دیوانگان بود تا بدین وسیله بمعاملات شدیده که تا آن زمان درباره این بینوایان روا میداشتند خاتمه دهد. وی اصول جدیدی بوجود آورد و در بیمارستانهای متعدد ریاست اطبا را داشت و یکی از اعضای آکادمی طب ّ و فنون پاریس بود
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگلهای شمال ایران میباشند و در جنگلهایارسباران و ییلاقهای نور در 2800 متر ارتفاع دیده میشوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگلهای شمال ایران میباشند و در جنگلهایارسباران و ییلاقهای نور در 2800 متر ارتفاع دیده میشوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگل های شمال ایران می باشند و در جنگل های ارسباران و ییلاق های نور در 2800 متر ارتفاع دیده می شوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگل های شمال ایران می باشند و در جنگل های ارسباران و ییلاق های نور در 2800 متر ارتفاع دیده می شوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند