معنی اسب رس - فرهنگ فارسی معین
معنی اسب رس
- اسب رس((~. رِ))
- مسافتی که اسب در یک روز می تواند بپیماید، میدان اسب دوانی، اسب ریس
تصویر اسب رس
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اسب رس
اسب رس
- اسب رس
- راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
اسب ریس
- اسب ریس
- راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
اسب رز
- اسب رز
- راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
اسب ریس
- اسب ریس
- مسافتی که اسب در یک روز می تواند بپیماید، میدان اسب دوانی
فرهنگ فارسی معین
اسپ رس
- اسپ رس
- اسب رس. اسپ ریز. اسپ ریس. اسفریس. میدان اسب دوانی. رجوع به اسب ریس و اسپ ریس و اسپرسا شود.
لغت نامه دهخدا
اسب ریس
- اسب ریس
- عرصه و میدان. میدان اسب دوانی. اسپ ریس. اسپ ریز. اسب رز. اسب رس. رجوع به اسپ ریس شود
لغت نامه دهخدا