- اسقام
- جمع سقم، بیماریها، نادرستی ها بیمار گردانیدن جمع سقم بیماریها مرضها. بیمار کردن
معنی اسقام - جستجوی لغت در جدول جو
- اسقام
- سقم ها، مرض ها، بیماری ها، مقابل صحت ها، نادرستی ها، جمع واژۀ سقم
- اسقام ((اِ))
- بیمار کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آتش کاو آهنین محش محشه سیخی که در تون حمام و تنور نانوایی بکار میرود کفچه آتشدان چمچه کمچه آتش کش بیلچه خاک انداز. زین و یراق اسب ساز و برگ اسب
جمع رقم، خطها، نوشته ها
فرو خوراندن
آتش کاو
روان شدن اشک اشک ریختن شاریدن
گردن نهادن، دین پذیرفتن، فرمانبرداری، به آشتی درآمدن، پیشرس خری، نام دینی است که بنیاد گذار و آورنده آن محمد بن عبدالله ص است، آشتی گردن نهادن فرمان بردن، یله کردن فرو گذاردن باز گشتن، پذیرفتن دینی (بطور عموم)، پذیرفتن شریعت محمد بن عبدالله ص، دین محمد بن عبدالله ص. تسلیم شدن، داخل شدن در صلح وآشتی، نام یکی از مذاهب عمده که در 116 میلادی توسط حضرت محمدبنعبدالله (ص) رواج پیدا کرد
جمع سقن، کمرهای باریک
لاتینی تازی شده پیاز دشتی پیاز موش پیاز کوهی
جمع سقط، متاع ورختهای پست
لاغر کردن اسب فربه را
نزدیک آمدن
آب دادن، آب خورانیدن، نوشاندن سیراب کردن، آک کردن
جمع سهم، بون ها در تازی به جای اسهام گفته میشود پشک انداختن، بسیار سخنی سخن دراز کردن جمع سهم بهره ها بخشها. توضیح در عربی جمع سهم بمعنی بهره (اسهم) آمده
بالا رفتن دود، افرازه یابی
نازا کردن سترونیدن
جمع قسم، جزها، درجه ها
چیره شدن، خوار داشت، باز داشت خواسته
ستام، دهنه، لگام، سر افسار، آنچه از ساز و برگ اسب که با طلا و نقره و جواهر زینت داده باشند، برای مثال به فرش و اسب و استام و خزینه / چه افرازی چنین ای خواجه سینه (ناصرخسرو - ۳۵۲)
افکندن، انداختن، خطا کردن در سخن، ساقط شدن
قسم ها، بخش ها، بهره ها، نصیب ها، جمع واژۀ قسم
سقط ها، پاره آجر ها، دشنام ها، فضیحت ها، رسوایی ها، فرومایگان، جمع واژۀ سقط
سیخ فلزی دراز که با آن در تون حمام یا تنور نانوایی آتش را زیر و رو می کنند
جمع رقم، خط ها، نوشته ها، اجناس، مجموع چند بخش از کالا
((اِ))
فرهنگ فارسی معین
سیخی که در تون حمام و تنور نانوایی به کار می رود، کفچه آتشدان، آتش کش، بیلچه، خاک انداز
جمع سهم، بهره ها، بخش ها